بعد از عملیات والفجر ۸ تعدادی از بچه های واحد آموزش نظامی لشکر جمع شده بودیم و میخواستیم به فاو برویم و آنجا را از نزدیک ببینیم یکی از قایق ران ها قبول کرد ما را به آن طرف اروند ببرد در میانه راه قایق دچار اشکال شد و به زیر آب رفت جریان آب یکی از رزمنده ها را تا دهانه خلیج فارس کشانده بود او از همه بیشتر آب خورده بود و حالش بد بود آب از دهانش مانند دهان تلمبه بیرون می ریخت حالش که کمی بهتر شد دیدیم چکمه های پلاستیکی او هنوز به پایش است گفتم : مرد حسابی مگر نمی دانی وقتی چکمه از آب پر بشود سنگین می شود چرا این ها را نکندی ! همین ها باعث شده این همه آب بخوری در حالی که هنوز در حال ناله بود گفت : آخر چکمه ها بیت المال هستند من که صاحب شان نبودم تا دورشان بیندازم :))) ! 📚کمی موجی هستم .