با غریبه ای که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ... ما خیلی مؤدب بودیم ، من و اون غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم؟؟ 🤔 آن روز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش. با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار" قلب کوچکش شکست و رفت. نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم. توی رختخواب به خودم گفتم: وقتی با یک غریبه برخورد کردم ، آداب معمول را رعایت کردم اما با بچه ای که دوستش دارم بد رفتار کردم !!!! برای خوردن آب به برو آشپزخانه رفتم. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا کردم. آنها گلهایی هستند که او برایم آورده بود. خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی آرام ایستاده بود که سورپرایزم کنه. به یاد اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود افتادم. در این لحظه احساس حقارت کردم اشکهایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟  گفت: بله مامان، من دوستت دارم. گفتم: من هم دوستت دارم دخترم و گل ها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو گفت: اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو ... 🌺🌺🌺🌺🌺 لحظه ای فکر کنید. خانواده یا غریبه؟ خودمان را وقف کدام یک کرده ایم؟ آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟ اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد. چه سرمایه گذاری ناعاقلانه ای! اینطور فکر نمیکنید؟! به راستی "خانواده" یعنی چه؟ 🤔 🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸 @khanvade_asemani