🕊🕊سالروز بازگشت آزادگان به وطن💐 ❇️ خاطره یکی از همسران آزاده 🌹با پسرعموم تازه عقد کرده بودیم زمان سربازیش هم رسیده بود به ناچار به سربازی رفت اما تا چند ماه از اون خبری نشد به ناچار با عموم راهی کردستان شدیم ☘وقتی پرس وجو کردیم گفتن فلان قله کوه در کمین هست. 🌿با پیامی که بهش دادن خودش رو به ما رسوند فرمانده که این قضایا رو دید به همسرم مرخصی داد تومسیر که بر میگشتیم عده ای وارد اتوبوس شدند وگفتند هر کی سربازه پیاده بشه همسرم هم رفت ⚜تو اتوبوس کسی به من گفت برو همسرت رو نجات بده اینها کوموله هستن میخوان امثال همسر تو رو سر ببرند 🌱سریع از اتوبوس پیاده شدم ورفتم سمت فرماندشون به پاش افتادم که همسر م رو آزاد کنید در حال گریه وزاری من انقد با تفنگ به کمر وپهلوی من زدند که استخوانهام شکستند.اما درعین حال دست از گریه والتماس بر نداشتم. 🍃در نهایت گفتند سریع از جلو چشمامون دور بشین وگرنه سر همسرت رو میبریم 🍁بالاخره آزاد شد اما بعد از مدتی همسرم به جبهه رفت و اسیر شد بعد از سالها سختی ومرارت همسرم برگشت اما با مریضی اعصاب و روان .این مدت خیلی سختی کشیدیم واذیت شدیم. 🌷خداوند به تمام جانبازان و آزادگانی که درگیر مریضی هستند لباس عافیت ببخشد. 🌾تمام آسایش وآرامشی که الان در کنار خانواده داریم مرهون فداکاریهای شهداو اسرا و بانوان اینچنینی هستیم. 🌺خداوند نگهدارشان باشد وما را قدر دان آنها @khanvade_asemani