✅ گوشه ای از فداکاری‌های بزرگ همسر علامه طباطبایی و عاقبت وقتی مهاجرت (ره) از تبریز به قم اتفاق افتاد، همسر ایشان زندگی مرفه تبریز را کنار گذاشت و به زندگی ساده‌ی در قم رضایت داد و هرگز نگذاشت علامه از شرایط سخت زندگی چیزی بداند. در اتاقی که کرایه کرده بودند، پرده ای آویزان کردند. در یک طرف ، علامه برای طلاب تدریس می‌ کرد و خانواده اش در پشت پرده زندگی می‌ کردند. ؛ در حالی كه در تبریز دو مطبخ كه هر كدام به ترتیب 24 متر و 35 متر مربع وسعت داشت استفاده می کرد، حالا آشپزخانه نداشت؛ خانواده‏ ای كه هر سه ماه یك بار نان سنتی، مرغوب و خوشمزه در خانه می‏پختند، حالا باید به مغازه‏ای دوردست رفته و نان تهیه كنند و به خانه آورند. همسر علامه مشکلات را از همسرش پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن علامه به مسائل زندگی، برای او گناه محسوب خواهد شد. و تمامی مشکلات زندگی را از همسرش پنهان می‌ کرد تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودند ، با ایشان سخن نمی‏گفت که رشته افکار گسسته نشود. علامه هر نیم ساعت چای می خورد. همسر ایشان وقتی چای می‌برد به ایشان نگاه نمی کرد و آرام چای را می‏گذاشت و می‏رفت، بطوری که علامه اصلا متوجه آمد ورفت ایشان نمی شدند. بعد از اینکه علامه طباطبایی از دنیا رفتند، علّامه حسن‌زاده آملی ایشان را در خواب می‌بینند، ایشان می‌گویند: در آنجا به من گفتند که نصف ثواب ، مال خانمت است که آن‌گونه برای تو، چای را می‌آورد. 🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸 🏡 @khanvade_asemani