📜
#مجموعه_حکایت_های_اعتقادی
ــــــــــــــــــــــــــــ
💠 این قسمت: اسارت آزادی در غرب
ــــــــــــــــــــــــــــ
🧔 سلام حمید! فردا جلسه آزاد اندیشی می آیی، جلسه فردا خیلی جالبه؟
👨🎓 چطور مگه؟
🧔 آخه حاج آقا رسولی می آید.
👨🎓 خب اینکه چیز تازه ای نیست، ایشون گاهی اوقات تو جلسه می اومدن.
🧔 نه این جلسه خیلی فرق میکنه، چون هوشنگ فری هم می خواهد بیاد. می دونی که کی رو میگم، همون که دسته لیبرالیسم آزاد رو تو دانشگاه راه انداخته و برای خودش برو و بیایی داره.
👨🎓 اون که اصلا میونه خوبی با آخوندا نداره.
🧔 آره، ولی گفته می خواهم فردا بیام تکلیفم رو یک سره کنم و حاج آقا رسولی رو سنگ روی یخ کنم و تمام.
👈🏻 جلسه برگزار شد و هوشنگ با کلی از طرفداراش اومده بودند. جای سوزن انداختن نبود. در همان ابتدای جلسه تا حاج آقا رسولی بسم الله رو گفت، هوشنگ فری از وسط جمعیت بلند شد و با صدای بلند گفت: من نمیدونم شما آخوندا چرا با آزادی مخالفید؟! چرا نمیذارید مردم آزاد باشند؟
🔹 آقا رسولی با همون آرامش همیشگی گفت: آقا هوشنگ دم در بده بیا بالا میکروفن بگیر و حرف تو بزن. من هم اگر جوابی داشتم می دهم.
🔸 هوشنگ سریع رفت بالا و طرفدارهاش یک عالمه صوت و کف براش زدند. بعد پشت تریون رفت و حرفش رو تکرار کرد و گفت: آخه مگر آزادی چه بدی به شما کرده، که با اون این همه بَدید؟ آزادی مقدس ترین آرمان بشره و همه دنیا به دنبال اون هستند، اما شما انگار همیشه از اتوبوس تمدن جا می مونید و اون عقب می ایستید.
👇👇👇 ادامه ...
...