💠
مصلح نخبهگرا
🛑
نقدی بر اصلاحگری اجتماعی سید جمالالدین اسدآبادی
🔸 مسئلهای که برای آن منکری دیده نشده است، «نخبهگرایی» سید جمال است و بیگانگی او با توده مردم. برای اثبات این مدعا کافی است که در مثلث ارتباط او با دو سلطان و یک مرجع تقلید دقت و تامل شود؛ یعنی ابتدا رفتن او به دربار ناصرالدین شاه و سخن گفتن او با شاه ایران. سیدجمال در این دیدار خطاب به شاه گفت: زبان من مثل شمشیر تیز و برانی است که در اختیار تو است از آن میتوانی هر طور که بخواهی استفاده کنی.
🔹 ناصرالدین شاه که خودش را از سید جمال تیزبینتر میپنداشت از خوف این شمشیر خطر نکرد و سیدجمال را از خود دور کرد. اسدآبادی هم روی به سلطان عبدالحمید (سلطان عثمانی) نهاد و از او خواست که کمک کند تا ناصرالدین شاه را بکشد و او امیرالمؤمنین تمام بلاد مسلمین شود.
🔸 همان سلطان عثمانی که آخوند خراسانی سخت بر او میتازد و گاهی در هشداری به شیخ الاسلام عثمانی خواستار خلع او میگردد و میگوید: «همچنان که من به خلع محمدعلی شاه حکم دادم تو هم سلطان عبدالحمید را خلع کن و در جریان نهضت آزادیخواه ترکیه دخالت و نظارت کن تا دین از جریان حکومت آینده حذف و محو نشود.» و گاهی هم با عتاب و خطاب به خود او تلگراف تهدیدآمیز میزند که: «بوی مخالفت با قرآن کریم از آن ناحیه میرسد؛ البته در صورت صدق باید جبران و ترمیم شود؛ و الا از عرش خلافت تو را سرنگون خواهیم نمود.»
🔻 خلاصه سخن این که به نظر میرسد هنر اصلی سید جمال اسدآبادی، تنها و تنها استعمارستیزی او بوده است؛ اما در این صورت نیز اگر اسدآبادی را بدون هیچ حرف و حدیث و تشکیکی یک مبارز ضد انگلیس پیشگام بشماریم هنر او همین است و بس.
🔺 اما ضعف دوری او از مردم و منادی «اصلاح» بودنش بدون توجه به توده مردم مطلبی واضح است و گمان نمیشود که منکری داشته باشد؛ سلوک سید جمال در این بحث و این نحوه اصلاحگری او مثل رفتار فرمانده و سرلشکری است که بدون سپاه و لشکر برای براندازی خصم و پیروزی بر یک لشکر به میدان معرکه میرود. این است که میتوان سید را به واسطه «بیگانگیاش از تودههای مردم» و «نخبه گرایی افراطی»، «بیدارگری بیگانه با متن مردم» و یا «فرماندهای بی سپاه و لشکر» نامید.
✍️ علی احمدیخواه
🗞 یادداشت کامل را در نشریه خط بخوانید.🔰
🏷 لینک خرید نشریه 👈 «
فقه مردمسالار»
#شماره۱۴_۱۵
👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇
┈┄┅═✾
خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈