🟫 📘 وقتی مادر آش را دم خانه‌ی همسایه‌ها برده بود و گفته بود «آش پشت پای بابک است؛ رفته سوریه…»، خشک‌شان زده بود. کی باور می‌کرد پسری که تمام این سال‌ها ظاهر امروزی داشته، یک‌هو از سوریه سر دربیاورد؟ 🛒 برای تهیه‌ی کتاب «بیست و هفت روز و یک لبخند»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin