این میزها به کسی وفا نمیکنه
داشتیم میرفتیم ماموریت که اذان گفتند، از راننده خواست که ترمز کند، با همان لباسهای نظامی کنار جاده شروع به نماز خواندن کرد، در کارش خبره بود ولی به این پست و مقامها دل نبسته بود و همیشه میگفت: این میزها به کسی وفا نمیکنه باید از خودمون خاطره خوب به جا بزاریم.
شب بیست و چهارم ماه رمضان برای دستگیری اشرار مسلح میرفتیم آنها چون مخبر داشتند حرکات ما را زیر نظر داشتند، با اشرار درگیر شدیم تعدادشان زیاد بود و مثل باران تیر بر سر ما میریخت، تا صبح این درگیری ادامه داشت تا اینکه اشرار مجبور به تسلیم شدند.در این عملیات منصور به شهادت رسید.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_مدافع_امنیت_منصور_توحیدی
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/khaterat_razmandegan
کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله
https://ble.ir/khaterat_razmandegan