سلام من و دوستم یک بار داشتیم با هم نام و شهرت بازی می کردیم که یک هو آقا ملخه گوشه ی دیوار سر و کلهاش پیدا شد😐
خیلی بد بود ما نزدیک به ۷جفت کفش رو هی پرت می کردیم اون هم هی تکون می خورد و خلاصه از ترس ما رو میکشت، بالاخره خواهر ۴ساله من اومد و با یه کفش زد تو سر بدبخت و انداختش بیرون با همون کفش😂
خلاصه که خواهر ۴سالم شجاع تر از من هست۱۲و نیم ساله هست.
#خاطرات_شیرین
🎬
@khaterehay_shirin