دوگانه‌ی مقاومت و حجاب! من همیشه از قطعیت ترسیده‌ام. اینکه کسی بگوید شما سرطان دارید و به‌طورقطع کارتان تا یک ماه آینده تمام است. اینکه کسی بگوید شما بی‌استعدادید و قطعا یک نقاش یا خطاط یا موسیقی‌دان نمی‌شوید. اینکه کسی بگوید شما احمقید و قطعا معادلات فلان ماجرا را درست نمی‌فهمید. من همیشه از قطعیت ترسیده‌ام، از آدم‌هایی که قطعی حرف می‌زنند خیلی خیلی بیشتر. اینکه ما فکرکنیم همین است و جز این نیست، کامل ندیدن ماجراست. شما نمی‌توانید صبح‌ها برای رفتن به محل کار، لباس مناسب و‌ تمیز و اتوشده نپوشید، چون الان اولویت با جبهه مقاومت است. شما نمی‌توانید برای نوزادتان دنبال پوشک شماره سه نگردید، چون الان اولویت با جبهه مقاومت است. شما نمی‌توانید به دخترتان که به سن تکلیف رسیده و همه روزه‌های ماه مبارکش را گرفته، هدیه ندهید چون الان اولویت با جبهه مقاومت است. شما همه امور شخصی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی‌تان را به بهترین وجه انجام می‌دهید چون اتفاقا می‌دانید که الان اولویت با جبهه مقاومت است. اینکه بقال سر کوچه به درستی بقالی کند، الان مهم است. حالا جای این بقال هر اسم دیگری می‌خواهید بگذارید؛ راننده تاکسی، نماینده مجلس یا وزیر. اینکه جبهه مقاومت اولویت اول و آخر ما در زندگی باشد، ابعادی دارد. سخنرانی و تولید محصول فرهنگی و کمک مالی و تبیین عمومی، بخشی از ماجراست. مقاومت، وسیع‌تر از امروز و فرداست. ابعاد دیگر این ماجرا، داخلی‌ست. همین‌جا کنار گوش ماست. قیمت بنزین و قانون حجاب و حمایت از خانواده، اجزای پرت این ماجرا نیستند. پازل مقاومت را اگر کامل نبینیم، فردا روزی باید به فکر بیفتیم برای درمان. مردمی که گرفتار نان و جانند و ذرّه ذرّه از درون مورد هجمه جنگ نرم‌اند، نای فریاد زدن ندارند برای جبهه مقاومت. نمی‌شود به ماشین خالی از بنزین گفت: "حرکت کن!" البته که اولویت الان جبهه مقاومت است؛ اما رهاکردن امور داخلی مملکت، راه رسیدن به اهداف تعیین شده در جنگ وجودی با شیطان بزرگ نیست. ✍الف. زمان‌وزیری 🪴ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خاتون، خانه‌ی روایت‌‌‌های بانوی ایرانی است از قانون حمایت از خانواده... با ما همراه باشید. @khatooonjan @mastoooor