eitaa logo
مســـــطور🌱
118 دنبال‌کننده
65 عکس
14 ویدیو
3 فایل
مسطور: نبشته؛ مکتوب؛ مرقوم. دانه‌دانه که ببافی، می‌شود یک رج، رج‌ها می‌شوند بافته. بافته‌ای از افکار و احوال تو... منت‌دار حضورتان هستم. حرفی اگر بود اینجام: @e_z_vaziri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آقای امام رضا! سلام ما تمام راه را دویدیم. مامان که اجازه داد با یاسمن بیایم، شال مشکی‌ام را کشیدم روی سر و کیف کوچک دوشی را یکور انداختم. با چیزی که از تلویزیون می‌دیدم شک داشتم همین کیف هم برایم بماند توی جمعیت. یاسمن سر کوچه ایستاده بود. ماشین رسیده بود نزدیکی حرم. چشم‌های یاسمن پر از مویرگ‌های قرمز بود. مثل خودم. گفت: "بدوییم که برسیم؟" دویدیم. صدای "حسین حسین" گفتن مردم داشت نزدیک می‌شد. دیگر نمی‌شد دوید. از بین زن و مردهای سیاه‌پوش خودمان را رد کردیم و جلو رفتیم. روی پنجه پا بلند شدیم و مهمان‌هایت را ندیدیم. اشک‌های روی صورتمان زیر آفتاب خشک می‌شد و پوستمان می‌سوخت ولی باز هم جلو می‌آمدیم. خودمان را رساندیم میان فلکه. یاسمن دستم را گرفت و پایم را گذاشتم بالای نرده‌ها. ماشین را دیدم. موج جمعیت زیادتر از تصویرهای تلویزیون بود. دلم ترکید. گریه‌ام در آمد باز. پریدم از نرده پایین و سر گذاشتم روی شانه یاسمن. صدای گریه من میان صدای عزاداری جمعیت گم شد. با موج جمعیت جلو و عقب شدیم و صدای "حسین حسین شعار ماست" بلند شد. دستم را بالا بردم و با مردم فریاد زدم: "شهادت افتخار ماست." یاسمن وسط گریه‌هایش کنار گوشم چیزی گفت. نشنیدم. صدا به صدا نمی‌رسید.کیف دوشی‌ام چند بار بین جمعیت کشیده شد و فکر کردم همین هم اضافه است. سرم را چرخاندم عقب و رو به یاسمن داد زدم: "بلند بگو. بلندتر." مردم فریاد می‌زدند: "رییس جمهور خدمت، شهادتت مبارک." یاسمن با چشم‌های قرمز و صورتی که رد اشک جابجا رویش خشک شده بود داد کشید: "من تا حالا شهید ندیده بودم." آقای امام رضا! من الان توی خانه‌ام و از آن شور و حرارت ظهر خبری نیست. هُل نمی‌خورم این‌طرف و آن‌طرف. اشک و عرق روی صورتم قاطی نیست. ولی گلویم گرفته. گرمای خاصی توی قلبم حس می‌کنم که تمام نمی‌شود. یاسمن راست می‌گوید. من هم فکر می‌کنم از وقتی وسط جمعیت، با مردم فریاد زدم و به مهمان شما خوش‌آمد گفتم، دلم می‌خواهد شهدا را بشناسم. اصلا راستش دلم می‌خواهد شهید شوم. شنیده‌ام حاج قاسم می‌گفت برای شهید شدن باید شهید باشیم. درست است؟ شهید بودن چه شکلی‌ست؟! *نامه‌هایم در اپلیکیشن رضوان منتشر می‌شوند* ✨🌱✨ @mastoooor .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. به پسرش، محمد حنفیه چون در نبرد جمل پرچم را بدو سپرد: اگر کوه‌ها از جای کنده شود، تو جای خویش بدار! دندان‌ها را بر هم فشار، و کاسه سرت را به خدا عاریت سپار!* پای در زمین کوب و چشم بر کرانهٔ سپاه نِه، و بیم بر خود راه مده! و بدان که پیروزی از سوی خدا است! *عبارت مشهور «اَعِرِاللهَ جُمجُمتک»✨ ✨🌱✨@mastoooor .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «نگاهمان به استغفار این نباشد که مثلاً فقط برای گناهان شخصی و برای شستشوی دل خودمان استغفار کافی است؛ نه، استغفار در میدانهای ملّی، در میدانهای بزرگ اجتماعی کارکرد دارد، تأثیر دارد و ما را به توفیقات بزرگ می‌رساند.» امام خامنه‌ای، ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ سالها پیش وقتی برای دوره «پرتو» طرح و برنامه می‌ریختیم، در هفته آموزشی معنویت، ذکر استغفار جزئی از مسیر تربیتی‌مان بود. اعضاء، هم ذکر را می‌گفتند، هم دریافتشان را روزانه یادداشت می‌کردند. یادم هست فاطمه‌سادات که خودش عضو تیم بود، آخر آن هفته، پنج شش برگه آپنج، دست‌نویس‌های مادر همسرش را آورد. مادر . عضو دوره ما نبودند ولی اهل معرفت بودند و هستند. آن جمله‌ها می‌شد ایده تابلوی نقاشی باشد یا یک داستان کوتاه. بعدها هر وقت به دوره پرتو فکر کردم و یادم آمد سالهای ۸۶ تا ۸۸ چطور جلوتر از زمانه خودمان بودیم می‌بینم همه آنها از سؤال و نیاز برمی‌آمد. خاصیت جوانی است که برای سؤالهایت هر چه تاریکی و سختی است به چنگ و دندان کنار می‌زنی. ما آن روزها می‌جنگیدیم. جنگ فقط با تیر و تفنگ نیست. ما با فکر و قلم و جسم و جانمان می‌جنگیدیم. جنگی که حتما هر روز صبح، هفتاد مرتبه استغفار، چاشنی سلاحمان می‌کردیم. آن‌روزها ذکر محبوبم استغفار بود. همین بود که در دوره هم این ذکر را پیشنهاد دادم به تیمم و قبول افتاد. پ.ن: دوستانم می دانند که همیشه «ما» بودیم. هیچ‌وقت با نیروهای همراهم دوتایی نداشتم. شاید جایی به ضررم شده باشد این «من»نگفتن(به ظاهر دنیایی) ولی مطمئنم باطن عالم حواسش به رعایتی که در حال همراهانم کرده‌ام در تمام سالهای مدیریتی هست. خلاصه، استغفار کنیم. برای امر مهمی که در پیش داریم. همین چند روز دیگر. پ.ن دیگر: برای همین است. اینکه روزانه، یک بار یا هفت بار یا هفتاد بار یا صد بار استغفار کنیم برای طلب خیرمان در انتخابات. ✨🌱✨@mastoooor .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. انگشتر نگین یاقوتی داشتم که میان باقی طلاها دزد برد. نسیم عاشق این انگشترم بود. هر بار پنج نفرمان دور هم جمع می‌شدیم، امتحانش می‌کرد و توی دستش بود تا موقع خداحافظی. آن روز صبح دعوتشان کرده بودم منزلمان ولی توی دستم نبود. بعد از یک سال از تهران برگشته بودیم و مهمانی صبحانه برای ورودم به اصفهان و خانه جدید بود. چای را که خوردیم و پنج نفری نشستیم به گپ و گفت، برایشان از دزدی هفته پیش خانه‌مان گفتم. دست کشیدم جای خالی انگشتر و به نسیم نگاه کردم. گفتم: "دیگه نیست." آن روز کنار دوستانم حدیث کساء خواندم. گریه کردم و جای خالی همه چیزهایی که دیگر نبود را با آنها پر کردم. با محبتشان. بعد نشستیم از گفتیم، از ثواب اطعام در این روز. از اینکه دلمان می‌خواهد کاری کنیم. قول و قرارمان را گذاشتیم و برای اولین سال، اطعام غدیر را هدیه گرفتیم از . ماهی قزل‌آلا خریدیم و بسته‌بندی کردیم. بسته‌های شکلات و یک متن کوچک صلوات و تبریک. صبح تا ظهر عید غدیر، لباسهای قشنگمان را پوشیدیم و پنج شش نفری کیپ هم نشستیم توی یک ماشین و چند جا سر زدیم. بیمارستان کاشانی رفتیم و از بیماران عیادت کردیم. رفتیم حاشیه شهر و در یک محله ضعیف، درِ چند خانه را زدیم. همه ماهی‌ها را که دادیم دست خانواده‌ها، رسیدیم به خانه یک سیّد. آنجا پذیرایی شدیم و نفری یک اسکناس ده تومانی مهرشده "عید غدیر مبارک" گرفتیم. خانمی که الان اسمشان یادم نیست و راهنمایمان بودند برای معرفی خانه‌هایی که سر زدیم، گفتند: «از امروز منتظر برکت‌های خاصی تو زندگی‌تون باشین.» برکت بیشتر از این که ما از عیدغدیر سال ۹۱، نیازمندان را هر چهل روز یکبار تکرار کردیم؟ گروهمان با اسم "اطعام اربعینی" حالا سالهاست که به برکت هدیه خیّرین، فعال است. جای انگشتر یاقوتم را یاقوت ناب محبت یک ✨ولی✨ پر کرده است. امسال داریم: _ گوشت‌های قربانی را بسته‌بندی می‌کنیم برای محبّین امیرالمؤمنین. _ بسته‌های غذایی خشک از برنج و حبوبات و روغن می‌رسانیم به محبّین امیرالمؤمنین. _ بسته سوخاری سیب‌زمینی سرخ‌کرده و اسنک و نوشابه می‌بریم برای بچه‌های بهزیستی که حتما محبّ امیرالمؤمنین هستند. _ و... عید غدیر، عید ریخت و پاش عاشقان مولا علی علیه‌السلام است. دست و دلباز باشیم و به کمترین هدیه هم شده خودمان را قاطی خیرهای بزرگ کنیم. روز حساب، ما را میان قطره‌های آبشار بلند محبتی که لبریز شده با خود می‌برند ان‌شاالله🥰 شماره کارت برای همین کار است. تا روز عید غدیر خودتان را قاطی خیر کنید. ۵۰۴۱۷۲۱۰۶۶۴۳۷۵۶۸ الهه زمان‌وزیری (نیازی به ارسال سند نیست. خود حضرت امیر مستقیما سند را دریافت می‌کنند.) ✨اردتمند ارادتمندان مولی‌الموحّدین، حیدر کرّار(جانم به فداش)✨❤️ ✨🌱✨@mastoooor .
. استغفرالله ربّی و أتوب الیه🌱 زیرلب بگو چند بار☺️ .
. صدای دینگ پیامک دریافتی، الان زیباترین تک مضراب موسیقی دنیاست. "یا علی" می شنوم از واریزهاتون❤️ علی یارتون✨🌱✨ .
. مبلغی که به نام مولای عالم، امیرالمؤمنین علیه‌السلام جمع شد، برای تهیه بسته‌های غذایی بچه‌های بهزیستی و پخت غذای گرم در این روز مبارک تقدیم شد. روزیتون وسیع و پربرکت باشه🌱 در همه خیر شریکید ان‌شاالله😊❤️ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 من این چند روز با چند نفری حرف زدم. از طرفدار سرسخت پزشکیان گرفته بین همین بچه های ، تا طرفدار مردد یا حتمی آقای قالیباف، تا طرفدار حتمی یا مردد آقای جلیلی. خداروشکر با هر کدوم حرف زدم، دلهامون به هم نزدیکتر شد و احتراممون به هم بیشتر. و این برام خیلی ارزشمنده. اگه فرصت داشتین و براتون مفیده، شرکت کنین👇. اینکه از فرصتی مثل چی یاد میگیریم و چه رشدی برامون حاصل میشه، اهمیت داره. 🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍃تحلیل و بررسی نظرسنجی‌های انتخاباتی🍃 🔸در جلسه مجازی به آدرس زیر: https://meet.google.com/zen-jiup-cfh (روی لینک ضربه بزنید و قبل از درخواست پیوستن، دوربین و صوت خود را ببندید. این دو به صورت پیش فرض در گوگل میت باز هستند.) 🗓روز پنجشنبه هفت تیرماه هزاروچهارصدوسه 🕰ساعت ده و نیم(۱۰:۳۰) صبح 🔹با حضور استاد دانشگاه جناب آقای دکتر مرادی 🔸همراه با گپ و گفت پیرامون شرایط فعلی انتخابات🌱 .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. دو دقیقه از استاد قرآنی ما بشنوید. خلوص کلمات از پَس این صدا جاریه. ✨🌱✨ @mastoooor .
. خوش به حال ما که دلمون برای کسی یا چیزی میتپه. اون کس میتونه یه نامزد انتخابات ریاست جمهوری باشه و اون چیز میتونه وطن باشه. اینجا: مسجدسیّد اصفهان. مقبره آیت‌الله سیدمحمدباقر شفتی ✨🌱✨ @mastoooor .
. چرا می‌خوایم با چنگ و دندون رأی جمع کنیم؟ آیا فردایی نیست؟ آیا دو روز دیگه یا ده روز دیگه که یه نفر رئیس‌جمهور این مملکت شد؛ رئیس‌جمهور همه ما نیست؟؟ اونوقت می‌خوایم چطوری خنجی که تو صورت رفیقمون کشیدیم با طعنه و کنایه رو ترمیم کنیم؟ اصلا پزشکیان بشه رئیس جمهور. تا کی می‌خوایم به طرفدارای کاندیدای مقابلمون بگیم تو نفهمیدی، تو عقل نداشتی، تقصیر تو بود!!! الان که داریم راحت می‌گیم. با سند یا بی‌سند. عقلانی یا غیرش. عصبانی یا بی‌خیال. الان هم‌نظر نیستیم و تفاوت سلیقه داریم در انتخاب کاندیدا. ولی فردا روز که دوباره شدیم هم‌کار و هم‌گروه و هم‌تیم و هم‌محله و هم‌مسیر و هم‌وطن و هم‌دین و هم‌مذهب، اون‌روز می‌خوایم چطوری تو صورت هم‌دیگه نگاه کنیم؟؟ آیا آدم‌ها مهمتر نیستن؟! مولای ما امیرالمؤمنین، از حق حاکمیت بر مردم گذشت چون پای انسان‌ها وسط بود. تلاشش رو بر مدار حق کرد ولی آیا نمی‌تونست هزار کار بکنه و بشینه در مسند حاکمیت؟؟ به خدا که می‌تونست. سکوت کرد. ولایت کرد بر قلب‌ها و ایمان داشت به نتیجه نهایی. حالا این نتیجه هر چقدر دور و دور از دسترس. الان ولی ما ظهور رو نزدیک می‌بینیم. این ظهور، در مسیر همون حرکت بر مدار حقه. حیفه! حیفه برنده بشیم ولی بازنده اخلاق و صداقت و تقوا باشیم. ✨🌱✨@mastoooor .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مامان‌بزرگ همیشه می‌گفت: «خداروشکر قانعیم.» بعد ابروهایش را بالا می‌داد و خط‌های پیشانی‌اش لم‌ می‌دادند روی هم. سرش را چپ‌ و راست می‌کرد و ادامه می‌داد: «خیلی شکر داره ننه. خیلی. ما خانواده، هیچ‌وقت دستمونو دراز نکردیم جلو کس و ناکس.» نگاهش از چشمهای من تا سقف می‌رفت و می‌گفت: «شکر! چشممون به دست بقیه نیست. رو پای خودمون وایسادیم.» دلم غنج می‌رفت با حرف زدنش. اینکه بزرگ‌منش بود و یکجور استغنا داشت، حالم را خوب می‌کرد. شانه‌هایم را عقب می‌دادم و سینه صاف می‌کردم. همیشه بعد از حرف زدن با مامان‌بزرگ، می‌رفتم بین مردم. سرم را بالا می‌گرفتم و راه می‌رفتم. لبخند می‌زدم و دلم می‌خواست دست کسی را بگیرم، نه اینکه منتظر باشم کسی دستم را بگیرد. خدا رحمتت کند مامان‌بزرگ. ✨🌱✨ @mastoooor .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مدال مؤثرترین تبلیغ در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ تعلق می‌گیرد به شهید عزیز، دکتر سیّد ابراهیم رئیسی❤️ ✨🌱✨@mastoooor .
. وضعیت الان ما فقط نوشابه می‌خواهد. نوشابه مشکی! .