🥀📗کتاب 🥀🌷زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری 6️⃣9️⃣قسمت نود و ششم 🔥توصیف جهنم از لسان مبارک شهید نیری(رضوان الله علیه) 🥀🟢ای خدای ارحم الراحمین به من رحم کن. هنگامی که از میان شعله‌های آتش دوزخ فریادی برآید که (احمد نیری) کجاست؟ همان کسی که با آرزوهای دراز و امروز و فردا کردن وقت گذرانی کرد و در کارهای زشت، 🔺عمر خود را تلف کرد. ♨️پس از این آواز، ماموران دوزخ با عمود آهنین شتابان و هول انگیز به سوی من آیند و مرا کشان کشان به سوی عذابی سخت برده و با سر در قعر دوزخ اندازند و می گویند بچش! که تو همانی که در دنیا آن چنان خود را عزیز و گرامی می‌داشتی و (من را) در جایی مسکن دهند که اسیر در آنجا برای همیشه اسیر است 🔺و آتش آن همواره شعله ور. ⭕️نوشابه آنجا جحیم و جایگاه همیشگی‌ام دوزخ و حمیم باشد. شعله‌های فروزان مرا از جای بر کند ولی قعر دوزخ باز مرا در کام خود کشد. 🔺نهایت آرزویم آن باشد که بمیرم ولی از مرگ خبری نباشد. 💢پاهایم بر پیشانی بسته شده و روی من از ظلمت گناه سیاه گشته، به هر طرف که روم فریادی می‌کشم. به هر سو رو آورم صیحه زنم که؛ ای مالک، وعده‌های عذاب درباره‌ی من محقق شده. ای مالک، از سنگینی زنجیرهای آهنین توان ما از دست رفته است، ای مالک پوست‌های تن ما کباب شده، 🔺ای مالک ما را بیرون بیاور که دیگر به کارهای زشت باز نخواهیم گشت. 📌پاسخ بشنوم که هرگز! اکنون هنگام امان یافتن نیست و از این جایگاه ذلت، روی تافتن نیست، زبان در کشید و سخن نگویید. گر به فرض محال از اینجا بیرون روید، 🔺باز به همان اعمال زشتی که از آن‌ها نهی شده بودید بازخواهید گشت. 🔻🔻🔻