نسبت شمع به رخسار تو از بی‌بصری است هرچه در پردهٔ شب جلوه کند معیوب است سهل‌کاری است گذشتن ز تماشای بهشت هر که صبر از رخ خوب تو کند ایوب است بی‌کشش کوشش عاشق به مقامی نرسد فارغ از سعی بود سالک اگر مجذوب است دلپذیر است ز نزدیکی گل نشتر خار هر جفایی که ز محبوب رسد محبوب است