قسمت سوم کلاس اولی ها معمولا تو اون کلاس روبروی در وردی حیاط بودند کلاس بزرگ بود ؛ ‌با شیشه های قدی بزرگ که سرتاسر قسمت غربی کلاس به موازات تراس مشرف به حیاط مدرسه ؛نور کامل خورشید رو رو سر بچه ها می پاشید . معلم کلاس اول با اون کفش های پاشنه بلندش و اون کت ودامن کرم رنگ و با روسری ابریشمی که از روی سرش سر خورده بود وحایل گردنش شده بود آروم آروم به کلاس نزدیک میشد .....چون خیلی وقت از شروع انقلاب نگذشته بود هنوز بعضی معلم‌ها با همون سبک وسیاق قبل به مدرسه می اومدند اما مراعات می‌کردند بیرون مدرسه پوشش روسری رو داشته باشند. اما توی مدرسه تقریبا سر کردن روسری براشون معنی زیادی نداشت و خیلی از دختر بچه ها به تقلید از معلم ها بیشتر اوقات روسری هاشون تو کیفشان بود و البته تنها تفریحشون کشیدن روسری از سر بچه هایی بود که گره روسری هاشون زیر چونه سفت می بستند و برای در آوردن روسری مقاومت می‌کردند البته وقتی که با شیطنت بچه های دیگه روسری هاشون از سرشون کشیده میشد موهای شوریده و شانه نکرده که به خاطر الکتریسیته به سمت بالا سیخ شده بود معلوم میشد، روسری بود که تو هوا پرتاب میشد ودست به دست میگردید و دخترک یکی از اون بچه ها بود که به دنبال روسریش این طرف و اون طرف می دوید وبرای پوشاندن موهای نرم و مشکیش که درقسمت جلوی پیشانی چتری بود تقلا میکرد