روباه دم بریده🦊 پشمالو که دور شده بود، داشت از پشت درختی فلفلی رو تماشا می کرد و براش عجیب بود که بچه روباه چرا فرار نمی¬کنه و تازه فهمیده بود که فلفلی بلا اونو فریب داده و گول زده. اون ویواش یواش داشت به سمت فلفلی بلا بر می گشت. بی بی کوکب هم داشت از پشت پنجره تماشا می¬کرد و از حقه بازی فلفلی بلا شگفت زده شده بود. اون منتظر بود تا ببینه چه اتفاقی میفته. فلفلی بلا دو قدم از گوشت فاصله گرفت و با دمش محکم به گوشت کوبید! ناگهان صدای بلندی به گوش رسید؛ بله بچه ها دم فلفلی بلا تو تله گیر افتاد. فلفلی بلا که از شدت درد به خودش می پیچید هر کاری کرد که دمش رو آزاد کنه نشد که نشد! بی¬بی کوکب که از پشت پنجره همه چیزو دیده بود، بیرون دوید و گفت:« خوب گیرت انداختم روباه ناقلا ، مرغ¬های بی چاره¬ی من رو می¬دزدی؟! ” ادامه دارد... @kodaknojavan 🌿🌷