⚽یکی بود، یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. یه توپ کوچولو بود که برای خودش یه گوشه نشسته بود و غصه می خورد.
👦🏻 آخه پسر کوچولویی که باهاش بازی می کرد چند وقتی بود که دیگه بهش کاری نداشت و مدام سرش تو گوشی ای بود که تازه براش خریدن.
🔎موضوعات قصه:
#توپ#سیبک_و_قصه_های_مادربزرگ
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/a51627#قصه_صوتی#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda