0⃣6️⃣1️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شیر دندون پنبه‌ای ✍️ نویسنده: مصطفی قاسمی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: یاددادن راه‌های مراقبت و بهداشت دندان به کودکان 🔶 قصه امروز ما در مورد یه بچه شیر کوچیکه که توی یه جنگل پر از درخت با پدر و مادرش زندگی می‌کرد. دوست‌هاش اون ‌رو شیرک صدا می‌کردن. 🔷 فصل بهار بود و برگ‌ها وگل‌های قشنگ روی سر درخت‌ها سبز شده بودن. این روزها به بچه‌های جنگل‌سبز، خیلی خیلی خوش می‌گذشت. اگه گفتید چرا؟ ♦️ بله، چون سال جدید از راه می‌رسید، لباس‌های نو ومهمونی‌ها شروع میشد. بعد از یه زمستون سرد، با گرم شدن هوا، سر و کله بچه‌ها توی کوچه و بیرون از خونه پیدا میشد. اگه گفتید از همه مهمتر برای بچه‌ها چی بود؟ آفرین عید دیدنی و عیدی گرفتن. 🔻 شیرک هم خیلی فصل بهار رو دوست داشت، اما نه برای عید‌‌ دیدنی و عیدی‌هایی که می‌گرفت، بلکه برای اینکه توی فصل بهار شیرینی و شکلات خیلی زیادی توی خونه‌ها و مهمونی‌ها بود. 🔸 آخه، شیرک خیلی شیرینی و شکلات و آبنبات دوست داشت. 🔹 اون هر‌جا می‌رفت، شیرینی و شکلات زیادی می‌خورد، دوست‌هاش بهش می‌گفتن: شیرک مواظب دندون‌هات باش، نکنه یک وقت دندون‌های سفید و صدفیت خراب بشه. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/208025 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه‌های علمیه 🌐 btid.org