5️⃣6️⃣1️⃣ قصه شب
💠 قصه نقشه قشنگ سهیل
✍️ نویسنده: مجتبی ملک محمد
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: کمک کودکان به پدرها برای سیگار نکشیدن
🔶 یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای عزیزمون هیچ کس نبود، هوای شهر کوچیک سهیل خیلی گرفته و پر گرد و غبار بود، انگار خورشید خانم یه نقاب خاکی و قهوهای روی صورتش کشیده بود. آسمون هم دیگه رنگ آبی و زیباش معلوم نبود. سهیل با خانوادهاش توی یکی از شهرهای جنوبی کشور عزیزمون ایران زندگی میکردن، یه شهر با مردم مهربون ودوست داشتنی، ولی خیلی از روزهای سال هوای شهرشون همین طور بود و مردم رو آزار میداد.
🔷 بابای سهیل کارگر کارخونه تولید قند و شکر بود، یه کار سخت و پرزحمت. اونجا از نیشکر قند تولید میکردن...
♦️ سهیل کوچولو یه غصهای توی دلش داشت، اشتباه نکنید بخاطر کار سخت باباش نبود، حتی بخاطر آلودگی هوای شهرشون هم نبود، یه غصه بزرگتر که به هیچ کسی تا حالا نگفته بود. حتی به مامان و باباش هم نگفته بود، آخه دوست نداشت اونها هم ناراحت بشن وغصه بخورن.
🔻 ناراحتی سهیل قصه ما به خاطر یه کاری بود که باباش انجام میداد. یه کاری که سلامتی بابا رو هی کم و کمتر میکرد.
❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇
https://btid.org/fa/news/209630
📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی
@T_Child در میان بگذارید
📎
#دانش_آموزی
📎
#قصه_شب
📎
#کودکانه
📎
#متن
کودک شاد🍀
🌱
https://eitaa.com/koudakshad
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزههای علمیه
🌐
btid.org