🏷 ❇️ عقیق یمنی برایم خاطرات ماه عسلمان را زنده می کند. خاطرات کربلا و بین الحرمین را. انگشترم را می گویم. اما امروز نمی دانم چگونه نگین عقیق یمنی اش افتاده. قبلا هم یکی دوبار افتاده بود. هر بار که پیدا می شد به خودم می گفتم تا عقیقش غیب نشده فکری به حالش بکنم. یکی از روزهایی که در شهر کربلا بودیم جناب همسر دستم را گرفت و باهم به مغازه ی نقره فروشی رفتیم. همسرم رو به من کرد و گفت: یکیو انتخاب کن از کدوم خوشت میاد؟ من که برق رضایت و ذوق زدگی از چهره ام پیدا بود پاسخ دادم: عه نشد دیگه من عقب وایمیستم تو انتخاب کن و برام بیار. خیلی زود انگشتری زیبا را انتخاب کرد و گفت: ببین دوتا قلب داره یه نگین عقیق هم وسطش. تا همین یکی دو ساعت پیش هم نگینش را داشت. اما حالا نمی دانم کجا افتاده. همه جا را دنبالش گشته ام... دوست دارم زمان بایستد و من بتوانم عقربه های ساعت را به عقب بکشانم اما نمی شود. کسی در ذهنم مدام زمزمه می کند حالا همین طور در کارهایت امروز و فردا کن... . 📌امروز و فردانکن 📙کوثر بلاگ 🖋سایه ‌ 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews