وهی تقول ... يا أبتاهُ، لَيْتني وُسدتُ الثَّري و لا أري شَيبكَ مُخضَّباً بِالدّماء ... فَناديِ الرَّأسُ بِنْتَهُ، إليَّ إليَّ، هَلُمّي فَأنا لَك بِالانْتظار نازدانه میفرمود ... پدر جان، كاش مرا در زير خاك پنهان كرده بودند و نمي ديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده...😭 آن رأس شريف دختر را صدا كرد كه به سوي من بيا، من منتظرت هستم رياض القدس ج ۲ ص ۳۲۶ آه رقیه جان...😭💔