🌺 🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸عکس روی تو چو در آینه جام افتاد          🌸عارف از خنده میّ در طمع خام افتاد 🔺چون عارفِ سالک انوار اسمائی حق را در آینه جام، یعنی در مظاهر نورانی عالم وجود دید و از تجلیات آن به وَجد آمد، گمان می‌کند چنین الطاف و عطایایی محصول شخصیت اوست و خود را مستحق چنین تجلیاتی می‌پندارد، در حالی‌که این طمع خام و ناپخته‌ای بود و خداوند در ابتدا برای آن‌که تاریخی گشوده شود چنین حالی را به متفکران و سالکان و مخصوصاً به رزمندگان می‌دهد ولی پس از آن‌که آن را چشیدند، می‌گیرد و در همین رابطه پس از دفاع مقدس باید تلاش می‌شد تا صاحبان اندیشه و رزمندگان آن عطایای موهبی را از آنِ خود کنند و با احساس حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد به حق الیقین تاریخی برسند که البته بعضی متوجه این امر شدند و سعی کردند در ادامه حضور در انقلاب اسلامی خود را ذیل اراده الهی تعریف کنند. 🌸حُسن  روی تو به یک جلوه که در آینه کرد    🌸این  همه نقش در آیینه اوهام افتاد 🔺در خطاب به حضرت محبوب عرض می‌کند که تجلیات جذاب تو که در مظهر و آینه این زمانه جلوه کرد، بر اساس ظرفیت و موقعیت آن آینه و آن مظهر، به صورت های گوناگون به ظهور آمد و هرکس مطابق نگاه و تخیلات خود با تو روبه‌رو شد. باشد تا در ادامه حضور در تاریخ انقلاب اسلامی همواره با شئونات مختلف خداوند روبه‌رو شویم. آینه‌هایی مثل رخداد اربعینی این سال‌ها و به ظهورآمدن مدافعان حرم چون شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی که متذکر عهد تاریخی ما با خداوند بودند.   🌸این همه عکس میّ و نقش نگارین که نمود      🌸یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد 🔺آری! می‌فرماید همه جلوات جذاب و زیبایی‌هایی که ما در مظاهر گوناگون با آن روبه‌رو هستیم، همه و همه پرتو تجلی نوری از انوار الهی است که در جام عالمِ شهود و یا قلب سالک عارف به ظهور آمده و تفاوت‌ها ریشه در قابل دارد که چگونه فروغ تجلی او را دریافت می‌کنند. عمده توجه به آن انوار است در آینه‌هایی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده‌اند تا ایمان و شیدایی که در ابتدای انقلاب و دفاع مقدس به ظهور آمد و سپس گم شد، دوباره به میان آید. 🌸غیرت  عشق زبان همه خاصان ببرید      🌸کز  کجا سرّ غمش در دهن عام افتاد 🔺آنچه کار را مشکل کرده و سخن‌گفتن از حقیقت را مشکل نموده، عوام زده شدن واژه‌های فاخری است که می‌توانستند راز عشق را بازگو کنند و باید زبان خاصان را که این واژه‌ها را سطحی کردند، بُرید، زیرا عشق را غیرتی است که هرکس را به حریم خود راه نمی‌دهد. پس باید از ادعاها کم کرد و در جهت بازسازی اساسی در فرهنگ و رسانه همتی والا نمود و برای درک حقایق والا، زبان استعاره را به میان آورد و آن را همواره پاس داشت.   🌸من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم    🌸اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد 🔺این‌که من از عبودیتی که در مسجد بود، مسیرم به حضوری افتاد که به خرابات ختم شد، امری فوق اراده جزئی من بود، بلکه به بودن من و بودن هر انسانی ربط دارد که همان بودن ازلی او است و عهدی که انسان در ازل و آغازِ آغازها با خدا بسته و آن همان حضور در محضر حضرت معبود است، بدون آن‌که انسان بین خود و معبود خود احساس دوگانگی بکند. لذا هرکس به خود آید، مسیر او از مسجد شروع می‌شود ولی به سوی خرابات روان می‌گردد که همان مقام حق الیقین است و رسیدن به حیرتی که سر از پا نمی‌شناسد و خود را تماماً در قبضه حضرت حق احساس می‌کند که در عین حال با عباداتش به سوی او نظر دارد و در این تاریخ ایمان اولیه ما در ابتدای انقلاب و در دفاع مقدس در عین شورمندی، به یک معنا ایمان در مسجد بود و انسان در تحقق آن نقش داشت، ولی چنانچه ادامه یابد به ایمانی می‌رسیم که در عهد ازل در اُنس بی‌واسطه با خدا برای ما رقم خورده است. 🌸چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار     🌸هرکه در دایره گردش ایام افتاد 🔺مسیر، مسیری است که حضرت حق برای هرکسی که در مسیر عبودیت افتاد، تقدیر کرده است و لذا هرکس در دایره گردش ایّام افتاد و مسیرِ سیر إلی الله را پیشه کرد، همچون پرگار که هر چقدر گردش کند تنها به صورت دایره گردش می‌کند، در مسیر اُنس با حضرت پروردگار قرار می‌گیرد و این قصه زیبای حضور در تقدیرات الهی است که در حضور تاریخی خود در انقلاب اسلامی می‌توانیم تجربه کنیم که خداوند برای فرزندان اصیل انقلاب چه تقدیری را اراده کرده، تقدیری از جنس یاران خاص اباعبدالله«علیه‌السلام» در عصر عاشورا که فهمیدند چگونه می‌توانند با حضرت در تاریخی حاضر شوند که آن حضرت در مقابل بشر گشودند تا در بسط حضور تاریخی خود معنایی را در خود تجربه کنند که حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» تجربه می‌کردند، معنایی از توحید گسترده خداوند در طول تاریخ.   🌸در خَم زلف تو آویخت دل، از چاه زنخ      🌸آه!کز چاه برون آمد و در دام افتاد 🔺جناب حافظ در راست