🌺شرح
#غزلیات_حافظ
🌺
#غزل124
🔺پس از ماه رمضان ومعنای دیگری از زندگی
🔮استاد اصغر طاهرزاده
✅بسم الله الرحمن الرحیم
🌸بیاکه تُرکِ فلک،خوانِ روزه غارت کرد
🌸هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
🌸ثوابِ روزه وحجِ قبول آن کس برد
🌸که خاکِ میکدهٔ عشق را زیارت کرد
🌸مُقامِ اصلیِ ماگوشهٔخرابات است
🌸خداش خیردهاد آن که این عمارت کرد
🌸بهایِ بادهٔ چون لعل چیست؟ جوهرِ عقل
🌸بیا که سود کسی برد، کاین تجارت کرد
🌸نماز در خَمِ آن ابروانِ محرابی
🌸کسی کُنَد که به خونِ جگر طهارت کرد
🌸فغان که نرگس جَمّاشِ شیخِ شهر امروز
🌸نظر به دُردکشان از سرِ حقارت کرد
🌸به رویِ یار نظر کن ز دیده مِنّت دار
🌸که کاردیده، نظر از سرِ بِصارت کرد
🌸حدیثِ عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
🌸اگر چه صنعتِ بسیار در عبارت کرد
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🌸بیا که تُرکِ فلک، خوانِ روزه غارت کرد
🌸هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
🔺آری! حال در این روزهای پس از ماه رمضان، مائیم و برچیدهشدن سفره و خوان گسترده روزه که به یک معنا تُرکِ فلک آن را غارت کرد و با روبهروشدن به اشارتهای هلال ماهی که به شوری و شیدایی پس از ماه روزه اشارت دارد، حضور دیگری را میتوانیم تجربه کنیم و در نزد خود به خود آییم که جهانی در مقابل ما گشوده شده است ماورای حضور در تکالیف معین شرعی، که با «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيام» شروع شد ولی با طلب احساس بیشتر نسبت حضور خدا که به سراغ روزه دار میآید از پیامبر خدا باز از خدا میپرسد، آنجایی که خداوند به رسول خود فرمود: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي» چون بندگان من ـ آری بندگان من که رسم بندگی را بجا آوردند ـ از تو سراغ مرا گرفتند: « فَإِنِّي قَريب»(بقره/186). من که نزدیک هستم. این همان حضور دیگری است که وقتی با رعایت تکالیف الهی ذیل اراده او قرار گیریم تا این جا ها جلو میرویم و میخواهیم او را بیشتر از دیروزمان در جهانی جدید در نزد خود احساس کنیم.
راستی را! آن جهان، چگونه جهانی است که جناب حافظ بنا دارد در بیت بعدی متذکر آن شود آنگاه که میسراید:
🌸ثوابِ روزه و حجِ قبول آن کس برد
🌸که خاکِ میکدهٔ عشق را زیارت کرد
🔺اگر متوجه باشیم راهی که در إزای روزهداری و در إزای انجام فریضه حج، مقابل انسان گشوده میشود، تا آنجا گشوده شده که انسان میتواند در حضور میخانهای خود به حقیقت نظر کند و خاک میکده عشق را که در این زمانه ، حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است، زیارت کند. میفهمیم میشود نسبتی بین «وجود خود» با اراده الهی در این زمانه شکل دهیم که همان حضور عاشقانه در این زمانه است. حضور عاشقانهای که میتوان معشوق را در درون خود که همان نسبت وجودی با حضرت معبود است، احساس کرد، بدون آنکه به دنبال معشوقی باشیم که ابژه ذهن ما باشد که در آن صورت هنوز به زیارت خاک میکده که مأوای جان ما و مُقام اصلی ما است و ما را در بر میگیرد؛ نرسیدهایم. زیرا:
🌸مُقامِ اصلیِ ما گوشهٔ خرابات است
🌸خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
🔺آری! آنچه در مسیر روزهداری مقابل انسان گشوده میشود و او را از سرگردانیِ بعد از ماه رمضان به سوی سامانی خاص رهنمون میشود، نظر به مأوایی است که در پیش رو است و آن، حضور در «خرابات» است که آزادشدن از تعلقات و نسبتهای ذهنی است، زیرا به گفته جناب شیخ محمود شبستری: «خراباتی، خراب اندر خراب است / که در صحرای او عالَم سراب است».
پیداکردن خرابات در این زمانه که مُقام اصلی ما است، همان سُکنیگزیدن در امیدی است که این روزها به جهت انواع تنگناها، سختْ نایاب شده، مگر برای کسانی که متوجه حضور دیگری هستند ماورای حضوری که زندگیهای دیروزین ما را در خود فرو برده بود و در چنگالهایِ محاسبهگرانه دنیایی خود گرفتارمان میکرد. در حالیکه اگر به دنبال مستی و شیداییِ پس از ماه رمضان هستیم باید معامله و تجارتی را پیشه کنیم که جناب حافظ متذکر آن است و میفرماید:
🌸بهایِ بادهٔ چون لعل چیست؟ جوهرِ عقل
🌸بیا که سود کسی برد، کاین تجارت کرد
🔺اگر به دنبال شیدایی و زندگیِ همراه با شور و معنا هستی، بهای این باده گلگون و رنگین چیزی نیست جز آنکه عقلِ محاسبهگر را در این معامله بدهی و فرو گذاری تا در إزای آن تجارت، باده گلگونِ حیات را کسب کنی و زندگی را معنای دیگری ببخشی. و البته معلوم است که چنین حضوری ساده نیست و لازمه آن از یک طرف از «خودگذشتگی» و از طرف دیگر «طهارت» است که البته با خون جگر همراه است، به همان معنایی که در ادامه میسراید:
🌸نماز در خَمِ آن ابروانِ محرابی
🌸کسی کُنَد که به خونِ جگر طهارت کرد