دیدی چو من خرابی افتاده در خرابات فارغ شده ز مسجد وز لذت مباحات ،_در_میکده_نشسته صد سجده کرده هر دم در پیش عزی و لات در باخته و دین، مفلس بمانده مسکین افتاده خوار و غمگین در گوشهٔ خرابات نی محرمی که یابد با وی دمی مراعات نی هیچ گبری او را دستی گرفت روزی نی کرده پایمردی با او دمی مدارات دردش ندید درمان، زخمش نجست مرهم در ساخته به ناکام با درد بی‌مداوات هم خوشدلیش رفته، هم روزگار، هیهات! با این همه، ، امیدوار می‌باش باشد که به شود حال، گردنده است حالات ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/858 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈