تا حال منت خبر نباشد در کار منت نظر نباشد تا قوت صبر بود کردیم دیگر چه کنیم اگر نباشد آیین وفا و مهربانی در شهر مگر نباشد گویند نظر چرا نبستی تا مشغله و خطر نباشد ای برو که جهد انسان با تیر قضا سپر نباشد این شور که در سر است ما را وقتی برود که سر نباشد بیچاره کجا رود گرفتار کز کوی تو ره به در نباشد چون روی تو و در روی زمین دگر نباشد در پارس چنین نمک ندیدم در مصر چنین شکر نباشد گر حکم کنی به جان جان از تو عزیزتر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/534 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈