زینهار از دهان خندانش
و آتش لعل و آب دندانش
مگر آن دایه کاین صنم پرورد
شهد بودهست شیر پستانش
باغبان گر ببیند این رفتار
سرو بیرون کند ز بستانش
ور چنین حور در بهشت آید
همه خادم شوند #غلمانش
چاهی اندر ره مسلمانان
نیست الا چه زنخدانش
چند #خواهی چو من بر این لب چاه
متعطش بر آب حیوانش
شاید این روی اگر سبیل کند
بر تماشاکنان حیرانش
ساربانا جمال کعبه کجاست
که بمردیم در بیابانش
بس که در خاک میطپند چو گوی
از خم زلف همچو چوگانش
لاجرم عقل منهزم شد و صبر
که نبودند مرد میدانش
ما دگر بی تو صبر نتوانیم
که همین بود حد امکانش
از ملامت چه غم #خورد #سعدی
مرده از نیشتر مترسانش
#زینهار_از_دهان_خندانش #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/387
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زنده کدام است بر هوشیار
آن که بمیرد به سر کوی یار
عاشق دیوانه سرمست را
پند خردمند نیاید به کار
سر که به کشتن بنهی پیش دوست
به که به گشتن بنهی در دیار
ای که #دلم بردی و جان سوختی
در سر سودای تو شد روزگار
شربت زهر ار تو دهی نیست تلخ
کوه احد گر تو نهی نیست بار
بندی مهر تو نیابد خلاص
غرقه #عشق تو نبیند کنار
درد نهانی #دل تنگم بسوخت
لاجرمم #عشق ببود آشکار
در #دلم آرام تصور مکن
وز مژهام #خواب توقع مدار
گر #گله از ماست شکایت بگوی
ور گنه از توست غرامت بیار
بر سر پا عذر نباشد قبول
تا ننشینی ننشیند غبار
دل چه محل دارد و دینار چیست
مدعیم گر نکنم جان نثار
#سعدی اگر زخم #خوری غم مخور
فخر بود داغ خداوندگار
#زنده_کدام_است_بر_هوشیار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/425
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زهی #رفیق که با چون تو سروبالاییست
که از خدای بر او نعمتی و آلاییست
هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر
نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست
هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار
برای #خود #نفسی میزند نه بسراییست
نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی
نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند #زیباییست
حکیم بین که برآورد سر به شیدایی
حکیم را که #دل از دست رفت شیداییست
ولیک عذر توان گفت پای #سعدی را
در این لَجَم چو فرو شد نه اولین پاییست
#زهی_رفیق_که_با_چون_تو_سروبالاییست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/629
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده #دلست آن که هیچ دوست نگیرد
هر که ز ذوقش درون سینه صفاییست
شمع #دلش را ز شاهدی نگزیرد
طالب #عشقی #دلی چو موم به دست آر
سنگ سیه صورت نگین نپذیرد
صورت سنگین #دلی کشنده #سعدیست
هر که بدین صورتش کشند نمیرد
#زنده_شود_هر_که_پیش_دوست_بمیرد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/552
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زنده بی دوست خفته در وطنی
مثل مردهایست در کفنی
عیش را بی تو عیش نتوان گفت
چه بود بی وجود روح تنی
تا صبا میرود به بستانها
چون تو سروی نیافت در چمنی
و آفتابی خلاف امکان است
که برآید ز جیب پیرهنی
وآن شکن برشکن قبائل زلف
که بلاییست #زیر هر شکنی
بر سر کوی #عشق بازاریست
که نیارد هزار جان ثمنی
جای آن است اگر ببخشایی
که نبینی فقیرتر ز منی
هفت کشور نمیکنند امروز
بی مقالات #سعدی انجمنی
از دو بیرون نه یا #دلت سنگیست
یا به گوشت نمیرسد سخنی
#زنده_بی_دوست_خفته_در_وطنی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/83
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زلف او بر رخ چو جولان میکند
مشک را در شهر ارزان میکند
جوهری عقل در بازار حسن
قیمت لعلش به صد جان میکند
آفتاب حسن او تا شعله زد
ماه رخ در پرده پنهان میکند
من همه قصد وصالش میکنم
وان ستمگر عزم هجران میکند
گر نمکدان پرشکر #خواهی مترس
تلخیی کان شکرستان میکند
تیر مژگان و کمان ابروش
عاشقان را عید قربان میکند
از وفاها هر چه بتوان میکنم
وز جفاها هر چه نتوان میکند
#زلف_او_بر_رخ_چو_جولان_میکند #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/484
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زان گه که بر آن صورت #خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو #عشقش به سر افتاد
شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم
چون پای بدارم که ز دستم سپر افتاد
در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به درافتاد
با هر که خبر گفتم از اوصاف جمیلش
مشتاق چنان شد که چو من بیخبر افتاد
هان تا لب #شیرین نستاند #دلت از دست
کان کز غم او کوه گرفت از کمر افتاد
صاحب نظران این #نفس گرم چو آتش
دانند که در خرمن من بیشتر افتاد
نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع
کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد
#سعدی نه حریف غم او بود ولیکن
با رستم دستان بزند هر که درافتاد
#زان_گه_که_بر_آن_صورت_خوبم_نظر_افتاد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/582
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز هر چه هست گزیرست و #ناگزیر از دوست
به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست
به بندگی و صغیری گرت قبول کند
سپاس دار که فضلی بود کبیر از دوست
به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند
رضا مده که متاعی بود حقیر از دوست
جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت
نه نعمتیست که بازآورد فقیر از دوست
نه گر قبول کنندت سپاس داری و بس
که گر هلاک شوی منتی پذیر از دوست
مرا که دیده به دیدار دوست برکردم
حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست
و گر چنان که مصور شود گزیر از #عشق
کجا روم که نمیباشدم گزیر از دوست
به هر طریق که باشد اسیر دشمن را
توان خرید و نشاید خرید اسیر از دوست
که در ضمیر من آید ز هر که در عالم
که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست
تو #خود نظیر نداری و گر بود به مثل
من آن نیم که بدل گیرم و نظیر از دوست
رضای دوست نگه دار و صبر کن #سعدی
که دوستی نبود #ناله و نفیر از دوست
#ز_هر_چه_هست_گزیرست_و_ناگزیر_از_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/67
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز من مپرس که در دست او #دلت چونست
ازو بپرس که انگشتهاش در #خونست
وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست
به حسن طلعت لیلی نگاه مینکند
فتاده در پی بیچارهای که مجنونست
خیال روی کسی در سرست هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرونست
خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی
که بامداد به روی تو فال میمونست
چنین #شمایل موزون و قد #خوش که تو راست
به ترک #عشق تو گفتن نه طبع موزونست
اگر کسی به ملامت ز #عشق برگردد
مرا به هر چه تو گویی ارادت افزونست
نه پادشاه منادی زدهست می مخورید
بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست
کنار #سعدی از آن روز کز تو دور افتاد
از آب دیده تو گویی کنار جیحونست
#ز_من_مپرس_که_در_دست_او_دلت_چونست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/24
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با #شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شست دست از جان #شیرینم
تو را من دوست میدارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم
و گر #شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
که بی #شمشیر #خود کشتی به ساعدهای سیمینم
برآی ای #صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
ز اول هستی آوردم قفای نیستی #خوردم
کنون امید بخشایش همیدارم که مسکینم
دلی چون #شمع میباید که بر جانم ببخشاید
که جز وی کس نمیبینم که میسوزد به بالینم
تو همچون #گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من #بلبل چو بوتیمار بنشینم
رقیب انگشت میخاید که #سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان از #گل که میبینم نمیچینم
#ز_دستم_بر_نمیخیزد_که_یک_دم_بی_تو_بنشینم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/284
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
بیا بیا که #غلام توام بیا ای دوست
اگر جهان همه دشمن شود ز دامن تو
به تیغ مرگ شود دست من رها ای دوست
سرم فدای قفای ملامتست چه باک
گرم بود سخن دشمن از قفا ای دوست
به #ناز اگر بخرامی جهان خراب کنی
به #خون خسته اگر تشنهای هلا ای دوست
چنان به داغ تو باشم که گر اجل برسد
به #شرعم از تو ستانند #خونبها ای دوست
وفای عهد نگه دار و از جفا بگذر
به حق آن که نیم یار بیوفا ای دوست
هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
غم تو دست برآورد و #خون چشمم ریخت
مکن که دست برآرم به ربنا ای دوست
اگر به #خوردن #خون آمدی هلا برخیز
و گر به بردن #دل آمدی بیا ای دوست
بساز با من رنجور #ناتوان ای یار
ببخش بر من مسکین بینوا ای دوست
حدیث #سعدی اگر نشنوی چه چاره کند
به دشمنان نتوان گفت ماجرا ای دوست
#ز_حد_گذشت_جدایی_میان_ما_ای_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/639
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از #خواب #خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم #خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان #خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد #دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«#سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را
#ز_اندازه_بیرون_تشنهام_ساقی_بیار_آن_آب_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/29
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈