بخش سیزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق
ثم لم تلبثوا أخذها الا أن تسكن فورتها
تشربون حسوا فی ارتغاء و نصبر منكم على مثل حذّ المُدى و سحیق الطریق ثم ألآن تزعمون أن لا إرث أبی لی {أ فحكم الجاهلیة یبغون و من أحسن من الله حكما لقوم یوقنون} اُغلَب إرثیَه بالله
یا أبابكر ترث أباك و لا أرِثَ أبی؟ لقد قلت{شیئا فریا}.
شما حتی صبر نکردید که شتر خلافت رام شود و تسلیمتان گردد و
به بهانه گرفتن کف ـ از روى شیر ـ آن را به کلى تا ته سر کشیدید. ما هم چارهاى جز صبر کردن ندیدیم، مثل کسى شدهایم که خنجر بر گلوى او و نوک نیزه بر قلب او گذاشته شده است! عجیب این که شما الآن خیال میکنید که من ارثی از پدرم نمیبرم! «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» (نکند دنبال قوانین دوران جاهلیتاید؟! برای گروهی که دنبال یقیناند، چه حکمی بهتر از حکم خداست؟!) آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟
اى ابوبکر! به من پاسخ ده! تو میتوانی از پدرت ارث ببرى ولی من نمیتوانم؟ عجب حرف عجیب و غریبی میزنی!
#تشربون_حسوا_فی_ارتغا
@mTatbiqy