📖درسهای نهج البلاغه
جلسه پنجم /۵خرداد۱۴۰۰/ بخش دوم
✔️نسبت نهادهای اجتماعی با نهادهای حاکمیتی در اسلام سیاسی
🔴
حرکت پاندولی نهاد سیاسی در ضعف نهاد اجتماعی:
مثلا در انتخابِ صالح ترین ها برای حکمرانی یک تقسیم کار بین نهادهای اجتماعی و سیاسی قابل تصور است تا وضعیت ایده آل را رقم زند.
وضعیت ایده آل مردمسالاری دینی این است که مثلا شورای نگهبان(نهاد حاکمیتی) جاهای مخفی از چشم مردم مثل فساد اقتصادی، نفوذ امنیتی، دو تابعیتی بودن و شرایط پرسنلی(ایرانی الاصل و ...) را نور بزند و غیر واجدین را رد کند. التزام به اسلام و انقلاب و ولایت و مانند اینها -که استنباط از قول و فعل افراد است- را به مردم مسلمان انقلابی واگذارد تا آنها با رای خود تعیینش کنند.
این وضع ایده آلی است که نهج البلاغه در نامه۵۳ چنین بیانش می کند:
"صالحین و شایستگان فقط از طریق آنچه خداوند درباره آنان بر زبان بندگانش جاری می کند قابل شناسایی اند"(۶).
❓خوب، چرا ما نگرانیم و این سهم بزرگ از انتخاب و تعیین را به مردم نمی دهیم؟!
❗️چون میترسیم اکثریت بعلت ضعیف شدن ارزشها(!) غیر شایسته را انتخاب کنند!
❓ارزشها چرا ضعیف شده؟! (اگر ضعیف شده باشد!)
❗️بخاطر رنجوری نهادهای اجتماعیِ اسلام سیاسی بین مردم! مقداری بخاطر تنبلی و اداری شدن همه زبدگان انقلاب، بار گردن نهادهای حاکمیتی افتاده و مقداری هم
تصدی گری و تمامیت خواهی آن نهادها اجازه رشد و فعالیت به نهادهای مستقل مدنی(در عرصه های فرهنگی و اجتماعی) نداده است. اگر این نهاد های اجتماعی مثل سالهای منتهی به انقلاب قوی می ماند، ارزشها و هنجارهای اسلام سیاسی دائما درون مردم و از خود طبقه مردم بینشان پمپاژ می شود. با شیوع آن ارزشها دیگر حزب اللهی ترها نگران افتادن سهم بیشتر برای انتخاب مردم و
مشارکت حداکثری نبودند.
❗️اما در وضع کنونی برای صیانت از انقلاب و نظام و
نگرانی از انتخابهای با مشارکت حداکثری، دائما ورود بیشتر نهاد حاکمیتی (شورای نگهبان و منابع اربعه اش)
را می خواهیم!
❓نتیجه و برآیند کلی چه میشود؟!
❗️
حرکت پاندولی نهاد های سیاسی!(۷)
یعنی دخالت حداکثری تر در انتخاب مردم، چهره مردمسالار و دمکراتیک را کمتر می کند.
هرچه این پاندول بیشتر به سمت مداخله بیشتر برود، بیشتر زمینه پس زدنش فراهم می شود.
❗️با این دست فرمان احتمالا ما حزب اللهی ها
دهه بعد افزایش شرایط بیشتر در انتخاب شوندگان را بخواهیم! و نهاد نظارتی هم چنین کند!
در حالیکه راه حل و ایده آل، میانه اینهاست. نظارت استصوابی دزدها و فاسدها و جاسوسها و دو تابعیتی ها و ثروت های پنهان و... را کنار بزند ، کارآمدی ها و رجل سیاسی بودن و انقلابی و ملتزم به قانون اساسی بودن را به مردم واگذارد. مردمی که البته ولایت را پذیرفته و با نهادهای اجتماعی و
گفتگو های اجتماعی، ارزشهای انقلابی را پذیرفته و آنرا می خواهند!
*(نکات ریز درشت جا مانده را در فایل صوتی بشنوید)
......................................
پی نوشت:
۱.در فرض مثل دوره پهلوی نهادهای اجتماعی در تقابل نهادهای سیاسی قرار می گیرد که نتیجه اش خیزش علیه نظم مستقر شد، انقلابی که از پای منابر و در حسینیه ها شکل گرفت.
۲.طبری ج۳ص۲۰۹
۳و۴و۵. کوفه ونقش آن در قرون نخستین اسلامی. محمدحسین رجبی دوانی
۶.رهبر انقلاب نیز نقش مردم در احراز صلاحیت ها را در کنار شورای نگهبان و وزارت کشور گوشزد کرده می فرمایند:"مسئول احرازش هم فقط شورای نگهبان نیست هم وزارت کشور است، هم شورای نگهبان، که باید صلاحیت ها را احراز کنند. در احراز صلاحیت نامزدها، خود مردم بهترین افراد هستند و بیشترین مسئولیت ها را دارند که وقتی انسانی را احراز صلاحیت کردند به همدیگر معرفی کنند..."(۸۲/۹/۲۶)
۷.در سرتاسر بحث چندین بار توجه داده شد بحث متعرض یک حیثیت کارکردهای نهادهای سیاسی است و نسبت به حیثیت های دیگر در این بحث، قضاوتی نشده است. مخاطب فرهیخته متوجه حیثیات متعدد در بحثها هست.
* مطلب مرتبط: مردمسالاری دینی
https://eitaa.com/m_ghanbarian/1950
اجمال یادداشت مصالح عالیه و مُر قانون هم توضیح یافت!
☑️
@m_ghanbarian