🔘 گزیده جلسه هفتم "یک مرد در منا، عرفه، کربلا" •شباهت ها و تفاوت های راه های معنوی و انسانی(مثلا راه شهداء) با راه های مادی و فیزیکی در دعای عرفه: _راه ها و اتوبان های معمولی نه تنگ می شود نه فراخ اما راه های معنوی بسته به راه رونده اش دارد. .اگر راه رو زیاد بود، راه وسعت پیدا می کند و اگر کم بود، راه، کوره راه و اگر کسی نرفت، راه گم می شود. •راه مکتبی و انسانی، محصول درک ما و مجموعه ای از ارزش هاست. که از آن به راه خدایی(فی سبیل الله) تعبیر می شود. •اباعبدالله در خطبه منا از نقمت خدا بر آرزومندان خدا که منزلتی پیدا کرده بودند، می ترسد و هشدار می دهد، چرا؟! _چون عهدهای خدای متعال(مانند عهد امامت و عهد لایقاروا) می شکند اما شما(یعنی علما) فزع نمی کنید اما همین که میثاق پدرانتان شکست، جزع و فزع می کنید و فریاد می زنید. _میثاق رسول خدا یعنی خط و نشان ها و نظامی که بسته بود، تحقیر و بی راه رو شده و کوران و کران و زمین گیران در شهرها مهمل رها شده اند. _با ماست مالی و ماله کشی کردن و ساخت و پاخت کردن با ظلمه، ساختید و هر بار یک توجیهی می ساختید. _با منزلت و جایگاهی که دارید به مردم رحم نکردید و اگر کسی حرکتی کرد، کمکش نکردید. اباعبدالله حرکت را شروع کرد و صحابه ای ملحق نشد و بوزینه ای مرد و یزید پنجاه صحابه رسول الله را زیر تابوت آن برد. •همه این بلایایی که بر سر اسلام و شما آمد به خاطر این بود که خدا امر کرده به نهی از منکر کردن و شما از آن غافل بودید. در نتیجه وقتی بزرگان نیامدند،راه رونده ها کم و راه اسلام تنگ شد و شک ها پدیدار گشت. •آدم های معنوی اینجا و در این موقیعت، باید یک کهف (یک غار الهی) داشته باشند. .ماجرای بوش بعد از یازده سپتامبر و حضرت آقا. •راه را تنگ کرده بودند، هیچ، آقایان نصیحت اباعبدالله را نصیحت می کردند که حرکت نکن! _از توجیه سگ بازی و میمون بازی یزید و مفاهیم هژمونیک وحدت و جماعت و طاعت تا تئوری سلطان الله عایشه و جبرگرایی علمای درباری. •راه روشن بود. عوام هم تشخیص می دادند اگر مشاهیر راه را کج نمی کردند. _ماجرای عایشه و اسود بن زید •اما علمای بالله هم بودند که در این راه قدم بگذارند. انس بن حارث کاهلی محدث یکی از همان ها که در کربلا جزء یاری دهندگان اباعبدالله بود. حجت الاسلام قنبریان ☑️ @m_ghanbarian