📍 فقه در میدان سیاستگذاری اقتصادی چکیده ارائه حجت الاسلام قنبریان در مدرسه تابستانه اقتصاد اسلامی/ ۲۲مرداد۱۴۰۲ ✔️ در این ارائه تمایز "مکتب و نظام اقتصادی" با "علم اقتصاد" و با "روابط اقتصادی" معلوم و "فقه پیشرو" و "پیرو" معلوم می شود. • دکارت گفت: فرشته ای به او گفته کلید حل معماهای عالم ریاضیات است/ در شک دستوری اش هم بعد از خودِ شک، در "عدد"، شک نکرد! اینکه ریاضیات، تنها علم یقینی است و بقیه علوم باید به آن تاویل روند؛ یک آموزه فلسفی، معرفت شناسی و کلامی است، نه ریاضی! • در اقتصاد هم اینکه مثلا: - منشاء مالکیت چیست؟ کار یا سرمایه؟! - منشاء ارزش و قیمت چیست؟! کار یا کمیابی؟! پاسخش هرگز اقتصادی نیست! اقتصاد از آن پس شروع می شود. - کلام و فلسفه پاسخ داد: اقتضاء کرامت انسان این است که پس از خودِ انسان، "کار متصل" او ارزشمند باشد بعد "کار منفصل" و سرمایه! " مالکیت" مفهومی اعتباری است. اعتبار و مَجاز فرقش با دروغ این است که "حد و تعریف" چیزی به چیزی دیگر داده شود با لحاظ مشابهت. مالکیت انسان در صور خیالی و اعمال متصلش حقیقی است؛ بعدا حد این به ساخته ها و بافته هایش داده میشود و اعتبار مالکیت اعتباری برای آنها میشود. - در فقه و حقوق ثابت شد واحد اول مالکیت، کار است؛ چه در صورت "صناعت" چه "حیازت"؛ مالکیت های بعدی مثل بیع و هدیه و ارث، تبعی است. • حالا از آن بنیانها، نظام و مکتب اقتصادی بنا می شود؛ مثلا: - "همه بهره مندی ها باید از کار باشد" (نفی بورس بازی و کارهای فیک) - "کار موجب بهره مندی شود" (نفی استثمار) [ر.ک: مجموعه آثار مطهری ج۲۰] ⬅️ رابطه کارگر و ابزار تولید(سرمایه) چگونه باشد❓ الف) سود برای سرمایه، اجاره و دستمزد برای کارگر (مکتب سرمایه داری) ب) اجاره ابزار تولید، سود برای کارگر (نظریه شهید صدر و نظر اول شهید بهشتی) ج) تسهیم سود بین هردو (نظر شهید مطهری و نظر دوم شهید بهشتی) ❗️ مسیر اول علم اقتصاد: آن نظام ارزشی و مکتب اقتصادی که محقق شد یا در تحقق فرضی اش، روابط عینی و علیّ و معلولی بین اجزاء و ارکان قابل محاسبه و سنجش است که علم اقتصاد آن مکتب را شکل می دهد. • ادامه مثال: ❓ارزش و قیمت به چیست؟! چگونه محاسبه شود؟! - الف) قیمت کالا = میزان کار انجام شده (ابزار هم کار انباشته و مجسم است) - ب) میزان کار + کمیابی ! مثلا ماهی صید شده، کار کمتری از پرورش مرغ می برد پس ارزانتر است! قیمت، مال کالری و... نیست! (مثال شهید بهشتی) ❗️اگر در تور، ماهی کمیابی بود، حتما قیمت بالاتری در ساحل دارد؛ پس عرضه کم، قیمت را بالا می برد! - نه! اگر همین ماهی کمیاب بخواهد تحصیل شود (نه اتفاقی حاصل شود)، باز کار بیشتری می برد؛ پس معیار قیمت همان میزان کار است! (نظر شهید بهشتی)⬅️ لذا در نظام قیمت گذاری از "علم اقتصاد" (نه فقه و حکومت) می خواهد بر اساس این نظام ارزش، قیمت را معلوم کند. ❗️ مسیر دوم علم اقتصاد: روابط عینی و واقعی محاسبه می شود؛ مثلا ۲۰۰هزار کارفرما و حدود ۱۵میلیون کارگر! روابط عینی بر نظام و مکتب اثر می کند. ایده مکتبی بهشتی این است: همگانی شدن ابزار تولید (بند۲ اصل۴۳) از فقه می پرسد: شما در مالکیت شرط دارید که حتما اقلی باشد و درصدی از جامعه مالک و بقیه کارگر آنها باشند؟! فقه پاسخ می دهد: خیر! مالکیت چنین قیدی ندارد (حداکثر در مالکیت فرد قید دارد و مثلا معادن زیر زمین و جو بالای ملک او را مملوکش نمی کند) ⬅️ دخیل کردن خیل میلیونی توده ها در تولید میشود مکتب و نظامی مبتنی بر درک روابط عینی (نظر امام خمینی) • وقتی از چگونگی همگانی شدن ابزار تولید بپرسی؛ ایده های کارشناسی شکل می گیرد: - تعاونی: پیوند مالک های کوچک (نظریه شهید بهشتی) - کارگاه ها شرکت های کوچک: کوچک کردن صنایع (ایده رهبری در سال۹۵) - مالکیت عمومی صنایع بزرگ (ایده شهید مطهری) - و... ❗️ دو فقه: ۱) فقه پیشرو: در تفقه کامل از منظومه دین، و دیدن درست و دقیق روابط عینی حاکم بر اقتصاد، نظام و مکتب اقتصادی اسلام را در راستای تحقق قسط ،کشف می کند و با حرکت انقلابی خود، روابط عینی را منطبق بر نظام و مکتب می کند. ۲) فقه پیرو: روابط عینی و حاکم را برهم نمی زند، متاخر از آن حرکت کرده و نظامات و اقتضائات آن روابط عینی را امضاء یا ویرایش جزیی می کند! 🎙 صوت جلسه * برای وضوح بیشتر این مطالب را ببینید: - نمای فقه اقتصادی امام خمینی - اندیشه های اقتصادی امام و تحریف، تعطیل و تأویل ولایت مطلقه - شهید بهشتی و عدالت اجتماعی ☑️ @m_ghanbarian