انتخاب و خرید کتاب مقوله‌ای نیست که با حضور یک‌باره و چند دقیقه‌ای در غرفه‌ها، و بر اساس جذابیت نام و طرح جلد بتوان به‌خوبی از پسش برآمد. مقوله‌ای هم نیست که با توصیه و پیشنهاد دیگران مبنی بر اینکه «این کتاب فوق‌العاده است» و «اون کتاب، جزو صد کتابی هست که قبل از مرگ حتما باید بخونی» بتوان انجامش داد. راستش را بخواهید حتی با پرسش از آدم‌های کتاب‌خوان هر حوزه هم شاید نتوانیم خیلی دقیق، کتاب‌های مطبوع و مطلوب خودمان را پیدا کنیم. گاهی حتی بسیاری از کتاب‌های معروف که عالم و آدم آن‌ها را خوانده‌اند و مدام تعریفش را می‌کنند، به ذائقه ما خوش نمی‌آید و رغبت نمی‌کنیم که تا آخرش را بخوانیم. کتاب مثل غذاست؛ کتاب خود غذاست؛ و طبعا ذائقه مطالعاتی اشخاص، فرد به فرد با هم متفاوت است. نیازهای مطالعاتی افراد و سطح انتظارشان از هر کتاب با هم فرق دارد. پس کتابی که برای یک مخاطب، مفید و جذاب و حیرت‌انگیز بوده، برای مخاطبی دیگر ممکن است سرد و خسته کننده و بیمارگونه باشد. هرکس، خود مسئول تشخیص ذائقه مطالعاتی و سلیقه شخصی‌سازی‌شده و تعیین نیازهای خود است. با مطالعه بسیار و با سرک‌کشیدن‌های بسیار به کتاب‌های گوناگون. با مشورت‌های گاه‌گاهی و با شنیدن نقدهای تخصصی. با خواندن کتاب‌های بد و مزخرف تا رسیدن به کتاب خوب؛ و تا رسیدن به «قوه تشخیص کتاب مناسب برای خود»؛ آنگاه پس از وصول به این قوه، ملکه عقلانی در ذهن او ایجاد می‌شود که خود به تنهایی می‌تواند کتاب‌های خوب و خیلی خوب را از میان هزارها کتاب بد و خیلی بد انتخاب کند. پس تا کسب این قوه، «پیشنهاد کتاب»‌های ارائه شده از افراد را فقط به چشم یک توصیه غیرقطعی ببینیم و پول و وقت انرژی خود را اتلاف نکنیم. در مقاطع گوناگون مثل هفته کتاب و نمایشگاه کتاب و...  عجولانه و بدون تشخیص نیاز و ذائقه، صرفا با هدف خرید بی‌رویه کتاب، تعداد کتاب‌های خوانده نشده قفسه‌مان را بیشتر نکنیم. انتخاب دقیق و هدفمند و تحقیق‌شده دو کتاب، بسیار ارزشمندتر از پر کردن کیسه‌های رنگارنگ غرفه‌های کتاب، بدون تحقیق و بررسی است. در نمایشگاه، جوگیر نشویم! «مهدی مولایی»