مبتلایِ امید
مبتلایِ امید
به گمانم سالها بعد از آنکه در دل زمین خفته و مشتی خاک شدهام، صدها بهار و اردیبهشت آمده و رفته باشد
هی میخونمش و انقدر دوسش دارم که دستامم مثل قلبم براش میلرزه...