مبتلایِ امید
تو گمان کردی رو به بهبودم! اما من دور از چشمهای تو، هر لحظه بیشتر فرو ریختم. و هیچ صدا یا تصویری ندارد این ویرانی! هیچ گرد و خاکی بلند نشده که عظمت و عمقش را بفهمی...
بخش بزرگی از جانِ من گوشهی این خانه فرو ریخت و تا همیشه همینجا میماند.
رقیه برومند