استکان دمنوش را جرعه جرعه به همراه بغضش سر می‌کشید تا کمی قرار بگیرد. می‌دانست باید بلند شود و خودش را سر و سامان بدهد. موسیقی را خاموش کرده، پنجره را باز و گوش می‌سپارد به صدای باد در میان درخت انار. خورشید رو به خاموشی بود و آسمان سرخ. انگار یکی از انارهای درخت، در دل آسمان عاشق شده و از غم ترکیده بود... از قلب و قلم "رقیه برومند" تقدیم به "دمنوش نعنا"