مبتلایِ امید
چطور میشد که زمین این دردها را میدید و نمیشکافت؟ چگونه این شیونها تا آسمان میرسید و آسمان فرو نمیریخت؟ زمین این قطره قطره خونها را چطور در دلش جمع کرده؟ این انسانهای خمیده و استخوان شده را، چطور به دوش میکشد؟
بعد از اینکه کودکی گرسنه مرد، جهان چطور تاب آورد؟ آسمان چطور همچنان بر افراشته ماند؟ انسان چطور به تماشا ایستاد و از غم دِق نکرد؟
رقیه برومند / قلم، کاغذ و کلمهها امشب را خون گریستند.