❇️ برخی مباحث هر علمی به عنوان مقدمه در اول آن علم مطرح خواهد شد، این نوع مباحث گاه اساسی و تأثیر گذار خواهند بود یعنی با معرفت به این نوع مباحث، در تعلیم و تعلّم علمِ منظور تسهیل صورت گرفته و گاه بدون آن‌‌ها نمی‌توان وارد علم شد؛ مثلاً اثبات وجود موضوع هر علمی چیزی است خارج از حیطۀ خود علم اما تأثیر آن چنین است که اگر نتوان آن را اثبات نمود نمی‌توان وارد علم شد، مباحثی مانند غایت علم، نوع محمول‌های علم، غرض از تعلّم علم و ... از این دسته اند، تقدّم تعلّم برخی از این مباحث لزومی است و برخی دیگر جوازی، اما هردو دسته در تأثیر تقدیمشان شریک اند. 🔹 بنابراین قبل از ورود به هر علمی نیاز است خوانندۀ آن با مباحث مذکورِ علمِ مقصود آشنا شود تا بتواند بهتر و سریع‌تر به هدف خود برسد. ❇️ فلسفه نیز مانند سائر علوم از این نوع مباحث نه تنها بی‌نیاز نبوده بلکه جهت دقیق و ظریف بودن مطالب مذکور در آن، بررسی این نوع مطالب در اولویت دارد. 🔹 توضیح و تبیین این مباحث که به عنوان مسائل بنیادی برای علم فلسفه محسوب شده - و به طور مستقیم یا غیر مستقیم در ورود اصل بحث و نمود روش بحث تأثیر گذارند و با در نظر گرفتن نتیجه مورد اختلاف و عمل به نظر نهایی، مباحث و مسائل فلسفه نیز کم و زیاد شده، برخی از آن‌ها جایی در فلسفه نخواهند داشت و برخی دیگر وارد فلسفه می‌شوند مثلاً اگر قائل به امکان برهان آوردن به نوع در فلسفه بودیم مسائل و مباحث مربوط به برهان لمّی در آن داخل می‌شوند، در غیر این صورت آن‌ها جایی در نخواهند داشت - باعث جلوگیری از تشتّت افکار و زبان دانش جویان و دانش گویان شده، عامل تسریع و تسهیل در تفهیم مباحث پرپیچ و خم و دارای خمیدگی گشته، در نهایت حامل ایجاد شوق و ذوق به خواننده این علم خواهد شد؛ زیرا وقتی ، ، ، ، و... از علمی به طور واضح مشخص شده باشد خواننده فارغ از جوانب مسئله بر اصل مطلب تمرکز نموده و وقت بیشتری را جهت فهم دقیق‌تر ادقّ مطالب مصروف می‌دارد. 💠 این نوع مسائل را در علم فلسفه با عنوان فلسفۀ فلسفه نام نهادیم. ✍ محمدرضا کرم‌رضایی 💠@m_r_k_rezaei