🔰 و به عنوان دو تن از عالمان درجه اول علم فلسفه در زمان حاضر راه گشا و راه نمای مبتدیان و همچنین صاحب نظران این علم می‌باشند، زیرا این دو عالم با روش‌های گوناگون مانند کرسی تدریس، تألیف، جلسات تبیین و ... با دقت‌های دقیق خود مباحث پیچیده این علم را آسان نموده و با بیانی بی‌آلایش به رشته تحریر در آورده، را با جواب‌های معقول، میسور نموده اند و خدمات فراوان دیگری که جای بیان آن‌ها در این مختصر نگنجیده و به تألیفی مستقل نیاز دارد. 🔹 این دو فیلسوف در برخی از این نوع مباحث مانند ، ، و با هم در اختلاف می‌باشند؛ 🔻 گاهی در نتیجه بحث مورد اختلاف با هم تفاوت نظر دارند و گاهی در روش رسیدن به نتیجه مورد اتفاق، به عنوان مثال: علامه طباطبایی می‌فرماید فلسفه غایت ندارد و استدلال این مدعا را، اعم بودن موضوع آن قرار داده اند ولی علامه مصباح می‌فرماید عمومیت موضوع فلسفه مقتضی غایت نداشتن موضوع فلسفه است، ولی مقتضی غایت نداشتن خود علم فلسفه نیست. و یا علامه طباطبایی می‌فرماید فلسفه از احوال کلی موجود مطلق بحث می‌کند؛ زیرا اولاً نمی‌توان تمام حقائق جزئی را بررسی و تبیین نمود و ثانیاً در فلسفه از برهان استفاده می‌شود وبرهان شامل جزئیات نمی‌شود اما علامه مصباح می‌فرماید اولاً عدم قدرت بر تمییز تمام حقائق جزئی نمی‌تواند دلیل بحث کردن فقط از احوال کلی موجود مطلق باشد و ثانیاً شامل جزئیات نشدن برهان، مختص به برهان‌های در فلسفه نیست، به علاوه در اینکه آیا برهان شامل جزئی می‌شود یا خیر بحث است، و... . ☑️ با توجه در مطالب مذکور می‌توان اهمیت پژوهش دربارۀ فلسفۀ فلسفۀ اسلامی (فلسفه به معنی متافیزیک) از دیدگاه دو علامه را به خوبی درک نمود، به همین خاطر زین پس نکاتی در این مورد بیان خواهد شد تا بتوان گامی جهت تسهیل در روند تفهیم برداشت. ✍ محمدرضا کرم‌رضایی 💠@m_r_k_rezaei