🔰گزارش روز دوم دوره عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی 🔅بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله علی الدوام و الصلات والسلام علی رسوله و اهل بیته الکرام ▫️حجت الاسلام والمسلمین موسوی در دومین روز از سلسله مباحث جریان شناسی عقلانیت اجتماعی ایران معاصر به تبیین سیر تطور عقلانیت اجتماعی و گونه های عقلانیت به عنوان سطوح دوم و سوم بحث از جریان شناسی پرداختند. ▫️در سطح دوم یا همان سطح سیر تطور عقلانیت اجتماعی در غرب مدرن با ریشه یابی این نوع عقلانیت در تحولات قرون وسطی و به چالش کشیدن عقلانیت مسیحی در تدبیر انسان و جامعه توسط روشنگران از طیف های مختلف علمی، هنری و فلسفی در دوران پس از جنگ های صلیبی و سقوط قسطنطنیه به این نکته اشاره کردند که در فضای بعد از رنسانس،غرب به این نتیجه رسید که شهود و دین، قدرت مدیریت جامعه را ندارد. ▫️به اعتقاد استاد موسوی حکمت مدرسی و عقلانیت مسیحیت قرون وسطی ثمره انتقال حکمت مشائی با قرائت ناقص ابن رشدی به جهان غرب بود و به جهت اینکه در یک شبکه دانشی قرار نگرفت محکوم به زوال گشت. و این یک قاعده کلی است که هر عقلانیت باید شبکه دانشی متناسب با خود را تولید کند در غیر این صورت قادر به ادامه حیات نیست. ▫️اما عقلانیت مدرن مبتنی بر خرد خود بنیاد و تقلیل یافته به امر محسوس تجربه پذیر بیش از همه در تفکر کانت در یک صورت بندی فلسفی ارائه شد و درنهایت با عبور از شهود و کلیت، امور نامحسوسی چون خداشناسی و ارزش گذاری از دایره مفاهیم معقول خارج و به وجدان سپرده شد. ▫️استاد موسوی بعد از گذر از مباحث متاخرتر عقلانیت مدرن تا ایده های آنارشیستی و ارتباطی، شبکه ای از مولفه های پیشینی و عام را برای تعریف و تمایز عقلانیت ها برشمردند که عبارت اند از: ۱- برخورداری از یک پایگاه معرفتی ۲-تلقی روشن و آسیب شناسانه نسبت به وضع موجود ۳-تلقی روشن و نسبتا دقیق از وضع مطلوب ۴-طرحی برای خروج از موجود به سمت مطلوب 5-سطحی از کنش مستقیم و غیر مستقیم ▫️ایشان دوران قاجار را مقطع پیدایش مسأله عقلانیت در ایران معاصر دانستند که ریشه در حوادثی چون جنگ های ایران و روسیه و جدایی آذربایجان از ایران داشت. ▫️ایرانیان در این زمان نسبت به مدیریت جامعه و خود دچار سوال شده بودند. عقلانیت های اجتماعی در دوران پس از قاجار تا کنون را میتوان به اعتبار ایده ها و طرح های عملیاتی به هفت نوع تقسیم کرد و البته فارق از تقدم و تأخر رتبی و تاثیر و تأثرات اجتماعی و تنها با ملاک حرکت از عقلانیت بسیط به سمت پیچیده به گونه های ذیل اشاره نمود: ۱- عقلانیت مدیریت عمل گرا که از امیر کبیر آغاز و در افرادی چون سروش ده ۶۰ امروزی شد. اندیشه ای که میان علم و ارزش فارق می گذاشت و مشکل غرب را در ارزش می‌دانست و به دنبال آشتی دادن علم مدرن با ارزش اسلامی بود. ۲-عقلانیت مدرن و ابزاری که معتقد بود هر علم جهان معنایی خودش را خلق می کند و برای بهره مندی از علم مدرن باید سراپا غربی شد. ملکم خان، طالبوف و تقی زاده و جبهه ملی از این عقلانیت برخوردار بودند. ۳-عقلانیت دین ستیز و ضد سرمایه داری که در مکتب سوسیالیسم در پی پاسخ بودند و علم و دین را محصول ابزارهای مادی می‌دانستند. افرادی چون تقی آرانی و کانون نویسندگان در این طیف قرار دارند. ۴- عقلانیت سنتی-تصوفی که برای فرار از علم مدرن توسط بریکسون پایه گذاری شد و توسط رنه گنون در اندیشه اسلامی پی گرفته شد و با آرا سید حسین نصر وارد ایران شد. ۵-عقلانیت هویتی و انتقادی که در دو شاخه عدالت خواهانه و فلسفی دنبال می‌شود و در شاخه نخست افرادی چون سید منیر الدین هاشمی و شریعتی و سعید زیبا کلام قرار دارند، و در شاخه فلسفی می توان به فردیدی ها و سید جواد طباطبایی اشاره کرد. ۶- عقلانیت فقاهتی که به دنبال ارائه برنامه از طریق چارچوب فقه سنتی و حکم نگر بود و افرادی چون آخوند خراسانی، نایینی و شیخ فضل الله نوری تا اعضای جامعه مدرسین را می توان در این طیف قرار داد. ۷-عقلانیت جامع نگر، احیا گرانه که در آرا امام، علامه و شاگردان مکتب قم تجلی پیدا کرد و تلاش داشت در یک منظومه منسجم از جهان بینی تا کنش فردی امتداد پیدا کند. 🔹مدرسه فرهنگ و علوم اسلامی ضحی @m_zoha