100 🔰 آقا هادی ماشین رو زد کنار و ایستاد 👈 پیاده شد و رفت پیش ساسان نشست ، دستهاش رو محکم گرفت و بغلش کرد گفت : ساسان جان ، چرا ناراحتی ؟ چرا گریه می کنی؟ تنهایی ؟ کی گفته تنهایی ؟ من و کنارت هستیم 👈 هرجا مشکل داشتی به ما بگو ، هر سوالی برات پیش میاد به ما بگو ❇️ : آره داداش عزیزم، ناراحتی نداره، هر موقع میتونی به من تلفن کنی تا با هم حرف بزنیم، هر موقع میتونی بیای خونه ما ، بیای مسجد ما هرکتابی هم خواستی بگو من برات میارم ، شبهه ای هم برات پیش اومد ما کنارت هستیم و جواب میدیم 💠 ساسان کمی آروم شده بود ، احساس کرد واقعا کسی رو داره که پشتش باشن و کمکش کنن و به سوالاتش جواب بدن 🔰 ساسان : ممنونم ، ممنونم ، ولی ایکاش... نمی دونم این حرفم درسته یا نه ، اما ایکاش زودتر بزرگ بشم و برم جدا زندگی کنم و دیگه تو اون خونه ای که اسمی از خدا و دین و قرآن نیست زندگی نکنم... محیط اونجا برام سخت هست بخدا خیلی سخته وقتی در یخچال خونه رو باز میکنی ، بوی گند ..... همه خونه رو پر کنه بخدا سخت هست که آدم تا جای ممکن تلاش کنه با پدرش حرف نزنه ، چون اینقدر دهنش بوی .... میده که حال آدم بد میشه. بخدا سخته ، سخته... ❇️ آقا هادی : این حرف رو نزن ساسان جان، اصلا این حرف رو دیگه تکرار نکن پدر و مادر آدم هرچی باشن ، قابل احترام هستن نباید بهشون بی احترامی کرد 👈 شما باید با نهایت احترام با پدر و مادرت حرف بزنی ، حتی اگر شدیدترین توهین ها رو به مقدسات کردن حالا مادرت که خداروشکر اعتقاد داره ، اما عمل نداره که ان شالله خوب میشه اما پدرت رو مواظب باش،اصلا نباید جوری حرف بزنی که ناراحتش کنی 🔰 ساسان : آخه پدرم کلا با نماز خوندن و قرآن خوندن من مشکل داره، میگه نباید بخونی ! 🌀 آقا هادی : نه ، اینجا نه ، اینجا نیاز نیست حرف پدرت رو گوش بدی، چون واجبات هست، در بحث انجام واجبات و ترگ گناهان شما باید حرف خدا رو گوش بدی، پس اگه در این مورد ناراحت شد ، اشکالی نداره ، اما تو بقیه کارهای که واجب و گناه نیستن، سعی کن مراعات احترامش رو بکنی اصلا باهاش بحث نکن ، هرچی گفت منطقی جواب بده و اگه دیدی قانع نمیشه و داره ادامه میده، شما ادامه نده و بحث رو تمام کن عبادت هات رو هم تو اتاقت انجام بده که نبینه و مدام کنایه نزنه 👈👈 اما هیچوقت هیچوقت هیچوقت تحت هیچ شرایطی، به پدر و مادرت بی احترامی نکن 👉👉 ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی @ma_va_o