160 ❇️ همسر محمد مهدی : بعد مراسم شب 19 ماه مبارک ، با حاج اقا درباره رفتن به عراق و مدافع حرم شدن صحبت کردی؟ 🔰محمدی مهدی که سرش پائین بود ، سرش رو بلند کرد و نگاهی پر عمق و مفهوم به همسرش کرد می خواست چیزی بگه ، اما بغض گلوش رو گرفته بود زبانش بند اومده بود نای حرف زدن نداشت انگار چیزی مانع حرف زدنش شده بود دوباره سرش رو انداخت پائین ✳️ همسرش کاملا متوجه شد که درست زد به هدف ! 👈 با یک لحن قاطع و بدون هیچ لرزش کلامی به گفت ، می دونستم مطمئن بودم از همون اول هم کاملا یقین داشتم کسیکه امام زمانی هست کسیکه تمام فکر و ذهنش رو خدمت به امام زمان (عج) پر کرده ، کسیکه هر قدمی تو زندگیش بر میداره اول فکر میکنه که امام از این کار راضی هست یا نه و بعد اگر مطمئن بشه رضای امام زمان (عج) در این کار هست ، اون رو انجام میده کسیکه بارها در قنوت نماز شبش از خدا طلب شهادت کرده کسیکه بارها ختم قرآن انجام داده به نیت هدیه به امام زمان (عج) برای شهید شدن 👌 به غیر این هم نباید باشه الان که با تحلیل های خودت به این نتیجه رسیدی که این جنگ های منطقه ، همون جنگ های ظهور هست ، باید هم دل تو دلت نباشه و مهیا باشه برای رفتن به جنگ و جنگیدن با دشمن و ان شالله شهادت ✳️ محمد مهدی که کلمه رو شنید ، سرش رو بلند کرد ، خواست چیزی بگه که خانمش نگذاشت و سریع ادامه داد که... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی @ma_va_o