📜 بازخوانی اهداف نهضت جنگل در چشم‌انداز مرامنامه اتحاد اسلام 🔹 امروزه اساسنامه‌ها و مرامنامه‌هایی که گروه‌های سیاسی تدوین می‌کنند بیانگر آرمان‌ها و اهدافشان است. در گذشته مرامنامه‌نویسی یکی از فعالیت‌های رایج بود. مرامنامه مبین اهداف هر گروه و مرزبندی‌هایش با جریان‌های سیاسی ـ اجتماعی دیگر بوده است. بنابراین یکی از راه‌های شناخت بازخوانی آرمان‌ها و اهداف این نهضت از زبان مرامنامه است. در ابتدای این سند بعد از مقدمه به مهم‌ترین آرمان‌های جنبش جنگل به شرح زیر اشاره شده است: ۱. حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران و رفع تجاوزات اجانب ۲. تحکیم مبانی حکومت ملی ۳. محافظت از اصول و قوانین مقدس اسلام 🔸هیچ کدام از بندهای این مرامنامه با تعارض ندارد بلکه به اجرای قوانین مقدس اسلام تصریح شده است. این نکته مبین این مسئله است که نویسندگان مرامنامه، از مجتهدین و علما بوده‌اند و نیز کسانی که دغدغه اجرای احکام اسلامی را پی‌گیری می‌کردند؛ به همین خاطر یکی از ۳ شعار اصلی‌ای که مطرح کردند اسلام‌خواهی است. 🔹با توجه به شکل و ترکیب کمیته اتحاد اسلام که در آن حضور داشتند، به روشنی معلوم می‌شود که قلم و محتوای این مرامنامه کاملاً با افکار آن‌ها سازگار است و بدیهی است غرض این نهضت تشکیل بر پایه و احکام و مقدسات دین مقدس اسلام است؛ چه اینکه در اعلام حکومت توسط نهضت جنگل، قوانین اسلام را در قالب جمهوری عرضه کردند و شعار تشکیل جمهوری اسلامی و انقلابی در رأس شعارهایشان قرار گرفت. 🔸
این آرمان‌ها در رهبری نهضت جنگل آنقدر مشهود بود که حتی  که میانه خوبی با روحانیت و اهداف اسلامی نهضت جنگل ندارد می‌نویسد:
🔹مرکز ثقل و مغز متفکر جنگل را تشکیل می‌داد که افرادش به استثناء چند نفر، همه از علما و روحانیون بوده‌اند. این وضع که تعدادی از روحانیون زمام کار را به دست گرفته کارگردانی و رهبری امور انقلاب را عهده‌دار شده‌اند به مذاق عده‌ای گوارا نیامد و ترتیبی دادند که هیئت اتحاد اسلام به کمیته تبدیل شود و در نتیجه این تغییر نام، افراد غیر روحانی نیز توانستند به عضویت رسمی هیئت اتحاد اسلام در آیند و اکثریت اعضاء را به دست آورند. 🔸وی همچنین در سراسر کتاب به این مسئله اشاره می‌کند که «خود میرزا به طوری که قبلاً گفته‌ایم یک مرد دینی بیش نبود که همه مظاهر انقلاب را از دریچه دیانت می‌نگریست.» 🔹
شاید به همین اعتبار بود که فخرایی و سایر مورخین سکولار ، تلاش کردند در نگارش تاریخ این نهضت به نوعی ریشه‌های اسلامی آن را پنهان ساخته و تاریخ این نهضت را بر اساس ایدئولوژی خود تدوین نمایند؛ چون از اساس معتقد نبودند که روحانیت با تکیه بر آموزه‌های اسلامی بتواند یک جنبش بزرگ اجتماعی و سیاسی را رهبری کند. چنان که مصطفی شعاعیان نیز در کتاب خود که مورد تقدیر فخرایی قرار گرفته است به این اعتقاد کینه‌توزانه نسبت به روحانیت و اسلام اعتراف می‌کند و می‌نویسد: 
🔸«روحانیت عقب‌مانده‌تر، کودن‌تر و نا‌آگاه‌تر از آن بود که بتواند به پیشقراول نهضتی انقلابی در عصر مبارزه با استعمار ـ ارتجاع مبدل شود.» اما رهبری میرزا در نهضت جنگل و رهبری مرحوم در شدن صنعت نفت و از همه مهم‌تر رهبری امام در نهضت پانزده خرداد سال ۴۲ بی‌اعتباری تمامی این تحلیل‌های استعماری را به اثبات رساند و ناتوانی و فقر تئوریک جریان‌های غیرمذهبی را در شناخت مسائل ایران و جهان نشان داد. 📑 (فصلنامه تخصصی ١۵ خرداد، ش ٣٧ و ٣٨، ص ٣٢٣ و ٣٢۴) 🔊 @bonyadtarikh 🌐 @Mabaheeth