🌴🕊
#سردار_شهید
#عباس_بابایی
یک سالی از
#زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد،
#برویم خانه شان
گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان )
همراه
#عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم
از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان
#مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند
از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن
#وضعیت را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون
پیاده راه
#افتادیم سمت خانه
#عباس ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد
قدم هایش را بلند بر می داشت که
#زود تر برسد
به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر
#گریه
مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن
#مهمانی رفته
کمی که آرام شد،
#وضو گرفت
سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به
#نماز
تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم
#قرآن می خواند و اشک می ریخت
آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید
#خدا راضی نباشد .
ولی
#عباس همیشه یک
#قهرمان بود ، حتی در مبارزه با
#نفس_اماره_اش
راوی :
#همسر_شهید
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺
@mabareshohada