💢جلوتر که میری میبینی که همچین از رعایت دستور خوشش نمیاد ... میمیره برای طغیان نفس و آزادی بلا قید ! 🔺یه جورایی از این رعایت کردنهاش؛ نه تنها لذت نبرده 🔻 بلکه انجام گناه براش شده یه آرزوی پنهان و اون گوشه ها قایمش کرده !!! این محبت به کار گناه ، توی گوشه گوشه ی دلش لونه کرده ... اما موقعیتش رو نداره و نداشته ! و همیشه حسرت این نداشتنِ موقعیته رو خورده... همیشه بهش فکر کرده ، تخیلش کرده ، خودشو تو اون موقعیت قرار داده ... خیلی جالبه اینطور افراد معمولا خیلی دقیق میفتن تو وادی گناه... و عجیب اهل گناه میشن ، معمولا هم تا آخر خط ، تخته گاز میرن