«این تصور که معانی متون دینی مستقیماً از کلمات و جملات به ذهن میآید و این متون، یک فهم و یک تفسیر بیشتر ندارد و غفلت از مباحث پیچیدهای که امروزه دانش هرمنوتیک (تفسیر و تأویل متون) مطرح کرده است. غفلت از این که تمامی متون، بدون استثنا حتی در مواردی که آقایان آن را «نص» مینامند، تفسیرهای متفاوت را برمیتابد و تنها تفسیر ممکن اصلاً معنا ندارد.»
سپس با شکوه از عدم توجه متولیان قرائت رسمی از دین به مباحث هرمنوتیک این گونه میگوید:
«بدون داشتن تصور و انتظاری پیشین از دین و متون دینی (مثلا کتاب و سنت) از آنها هیچ مطلبی . . . نمیتوان فهمید. داشتن پیشفهمها و پیشفرضها شرط ضروریِ برقراری ارتباط میان مفسّر و متن دینی است و نقش اجتنابناپذیر در فهم این متون دارد. ذهن خالی هیچ وقت وجود ندارد. پیشفهمها و پیشفرضها همیشه در ذهنها جا دارند و نقش بازی میکنند. مفسّر با سرمایه پیشفهم و پیشفرض . . . حرکت میکند و متن را به سخن درمیآورد و سپس با اشباعشدگی از متن دوباره به خود برمیگردد و این بار با سرمایهای غنیتر باز به متن برمیگردد و این بار با سرمایهای غنیتر باز به من روی میآورد و این رفتوبرگشتها ادامه پیدا میکند و چهبسا در این دور هرمنوتیکی، متنِ دینی پیشفهمهای مفسّر را تغییر میدهد، ولی در هر حال، هر بار حرکت به سوی متن فقط و فقط با پیشفهمها و پیشفرضها و انتظارها میسّر میشود.
شبستری در این دوران، همچون بسیاری از نواندیشان دینی، با استفاده از دانش هرمنوتیک به دین و متون دینی مینگرد. در واقع، وی از نخستین نواندیشانی بهشمار میآورد که پای تحلیلهای هرمنوتیکی را به ادبیات دینی باز کرد و دیدگاهها و آثارش در این زمینه بحثهای زیادی را برانگیخت.
ادامه دارد...
__________________________ ✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔
@MAbdullahi