#درددلطور
#امکان_لورفتن_داستان_هریپاتر
دیشب برای چندمین بار جلد ششم از مجموعه هری پاتر را خواندم. قبل از اینکه کتاب آداب کتابخواری را بخوانم، با اینکه میدانستم این مجموعه، داستان قویای دارد، فکر میکردم چون از نوجوانی با آن آشنا بودهام،اینقدر روی من اثر گذار است. اما آقای احسان رضایی در بخشی از کتابش، به خوبی تاثیر شخصیت قوی را روی آدم بیان کرد.
بعید است شما این مجموعه را خوانده باشید و آخرهای جلد ۶، دچار بهت و حیرت نشوید. آقای رضایی نوشته بود وقتی به صحنه مرگ دامبلدور رسیدم، شوکه شدم. (نصف شب بود نمیدانم یا کله صبح) به دوست هری پاتر خوانم زنگ زدم و گفتم، وای دیدی چی شد؟
خلاصه اینکه من فهمیدم این تاثیر فقط روی من نبوده، هرکسی این داستان را میخواند بهتزده میشود. ممکن است بعدها گریه هم بکند، ولی اول حیرت میکند،حیران میشود.
دیشب با خودم فکر میکردم چرا این اتفاق افتاده است؟ به این نتیجه رسیدم که دلیلش شخصیت پردازی قوی است. ما دامبلدور را در طول این ۶ جلد زیاد نمیبینیم. ولی همه بدون استثنا تا آن قسمت اورا قوی ترین جادوگر قرن میدانند. تنها کسی که ولدمورت از او میترسد. درست است که انسان است و حتی نقطه ضعف دارد و اشتباه، اشتباهی که آخر جلد ۵ کفر همهمان را در میآورد، ولی او قدرتمند دوست داشتنی است. دنیای مجموعه هری پاتر بدون او اصلا قابل تصور نیست. مگر میشود دامبلدور بمیرد؟!!
تازه من هربار دوباره جلد ۶ را میخوانم، سعی میکنم خودم را قانع کنم که پیر بود، در اثر طلسمها ضعیف شده بود، اگر هم آن موقع نمیمرد، بالاخره دیر یا زود پیش میآمد، ولی باز هم نمیشود. او دامبلدور است، نباید بمیرد!
بعدترش فکر میکردم، چرا ما داستان امیرالمونین (ع) را اینجوری نشنیدهایم که وقتی جبرئیل میگوید "اینکه شما و وحشت دنیای بی علی" قبل از اینکه ناراحت بشویم، دچار بهت شویم؟
چرا وقتی حسین ابن علی (ع) به شهادت میرسد، ما حیران نمیشویم؟ شوکه نمیشویم؟ بهتزده نمیشویم؟ چرا شخصیت معصومین را جوری برای ما نساختهاند که با رفتنشان خشک شویم از حیرت؟
شاید در داستان کربلا، فقط یک جاست که آنقدر خوب به تصویر کشیده شده که همه ما متحیر میشویم. آنجا که "فوقف العباس متحیرا" برای به مقصد نرسیدن سقا، بهتمان میزند. آنقدر قمر بنی هاشم را قدرتمند و توانا میدانیم که نمیفهمیم چه شد! مگر میشود عباس نتواند؟ نیاید؟ بمیرد؟! من موقع شهادت ابالفضل هم بهتزده میشوم...
@macktubat