#یادداشت_کتاب
#پروانهها_گریه_نمیکنند
کتاب پروانهها گریه نمیکنند مجموعه روایاتی از مرضیه اعتمادی است دربارهی معلولیت. روایتها از زبان مادر، پدر، خواهر، مربی و خود معلولین بیان شده است. البته حجم بیشتری از کتاب خصوصا ابتدای آن به روایت مادران پرداخته است. کتاب باب خوبی است برای آشنایی جامعه با معلولیت و دنیای آن. تفاوتهایی که آدمهای روایتها با افراد عادی دارند مختلف است. از فلج مغزی و اوتیسم تا نابینایی و بیماریهایی با اسامی خاص و نا آشنا.
دنیای معلولیت فقط تفاوت ظاهری فرد معلول با افراد سالم نیست، بلکه شناخت روحیات آنها و افراد خانوادهشان، نوع نگاهشان به جامعه و شهر و زندگی میان مردم و نوع نگاه مردم و رفتار با آنها است که همه در این کتاب هرچند به اجمال، بیان میشود.
در این کتاب با افراد خاصی هم آشنا میشویم. افرادی که یک خانواده نرمال داری فرزند معلول نیستند. از زنی که فرزند معلولی به فرزندخواندگی پذیرفته، تا پدری که دست تنها دو کودک که یکی معلول است را بزرگ کرده است. از خانوادهای ۵ فرزندی با ۲ فرزند معلول تا مربیای از زیر طناب دار برگشته که رسالتش و دلیل زنده ماندنش را در نجات فرزندان معلولش مییابد.
روایتها برخی قوی و برخی متوسط اند. در بعضی با تصاویر همراه میشویم و اشکمان جاری، اما بعضی دیگر بیشتر شبیه گزارش یک زندگی طولانیاند. در مجموع محتوا و موضوع کتاب آنقدر خاص و ناب است که میتوان از ضعفها چشمپوشی کرد.
من چندین رمان نوجوان و کتاب کودک با موضوع معلولیت و تفاوتهای جسمی و ذهنی، خواندهام که عمق خوبی دارند اما این کتاب هم تعداد زیادی روایت افراد با مشکلات متفاوت را پوشش میدهد و هم در بستر فرهنگی خود ما روایت میشود. در نتیجه دید جامع و خوبی به افراد جامعه میدهد که چطور با پروانهها رفتار کنند.
پینوشت: دوست نداشتم اینقدر از کلمه معلول استفاده کنم ولی نمیدانستم چه چیزی به کار ببرم که حس بدی به این دوستان عزیز ندهد. من باوجود اینکه فهمیدم آنها چه رفتارهایی را از مردم دوست ندارند، ولی هنوز نمیدانم وقتی چنین کسی را میبینم باید چطور رفتار کنم که خودش یا خانوادهاش ناراحت نشود.
کاش یک دستورالعمل رفتار درست هم آخر کتاب قرار میگرفت.
@macktubat