. ای قوم بیایید که وقت شعف آمد هنگامه ی احوال خوش و جشن و کف آمد مقصود از این خلقت ما را هدف آمد خورشید به کاشانه ی شاه نجف آمد فطرس همه ی عمر به راه تو نشسته تا باز شود با نگهت آن پَر بسته گویند ملائک به سر و روی تو به به احسنت به چشمان و به ابروی تو به به حیدر بزند بوسه به بازوی تو به به زهرا بزند شانه به گیسوی تو به به احسنت به این صورت و این سیرت زیبا بنشسته خدا هم ز تحیّر به تماشا باید که بدانند تو آقای جهانی مانند پدر بر من و حالم نگرانی ظلم است ز عمر تو نداریم نشانی جز ماه محرم و دو روز شعبانی مانند علی نیمه ی شب کیسه به دوشی همچون حسنی عیب گنهکار بپوشی یک روز دلیل نَم باران شده ای تو بانی رهایی اسیران شده ای تو عشق همسفره ی بی نام فقیران شده ای تو دلگرمی بازار یتیمان شده ای تو گمنام و اسیریم و فقیریم تو شاهی در زندگی ما تو فقط پشت و پناهی . . بوسید نبی حنجر تو روضه به پا شد مداح خدا، گریه کُنت آل عبا شد حالا که در اینجا سخن از کرببلا شد بگذار بگویم که به گودال چه ها شد لا یوم کَیومَک که غَریبِ الْغُرَبآ یی لا یوم کَیومَک که مُرَمَّلِ بِالدِّمآ یی بر خاک فتادی و ز تن پیروهنت رفت ده نعل سُم اسب به روی بدنت رفت سر نیزه ی یک بد دهنی بر دهنت رفت دیدند در آخر که عقیق یَمَنَت رفت آخر همه دیدند پریشان شدنت را بر نیزه شوی قاری قرآن شدنت را 🔸شاعر: ___________________ .