(مامان یه دختر ۱ ساله) از ابتدا دوست داشتم زود ازدواج کنم😌 و موقعیت‌های خوب رو به خاطر تحصیل و مابقی بهانه‌ها تاخیر نندازم. چون همیشه دوست داشتم فاصله سنیم با بچه‌هام کم باشه❤️ مزیت‌های این اتفاق رو در خانواده‌هایی که مامان جوان دارند دیده بودم. مثلا مامان خودم که همین الانم هر وقت با هم بریم بیرون خیلی‌ها فکر می‌کنند خواهریم.😊 ترم آخر دانشگاه ازدواج کردم🧖 و از همون ماه‌های اول، در حال برنامه‌ریزی برای بچه‌دار شدن بودم.🩺 اما... روزگار همیشه به مراد ما نیست و از همون‌جایی که مطمئنی خدا مبتلات می‌کنه... به دلیل موانع مختلف روحی و جسمی، ۴ سال بعد از ازدواج، خدا دختر عزیزم رو نصیبمون کرد. درست زمانی متوجه بارداری شدم که دل و جانم تسلیم خواست خدا شده بود.😌❤️ تا جایی که با همسرم تصمیم گرفتیم شرایط فرزند آوردن از پرورشگاه و محرم شدنش رو بررسی کنیم و بعد هم خانواده‌ها رو برای این ماجرا آماده کنیم... فکر می‌کردیم که شاید حکمت این محرومیت همین بوده که بچه‌ای محروم از نعمت خانواده رو احیا کنیم.🤔 در تمام مدت چهار سال تقریباً هیچ‌کدام از اعضای خانواده متوجه نشدند که ما بچه می‌خوایم اما روزی‌مون نمی‌شه. اکثراً فکر می‌کردن که به خاطر درس من و بی‌عرضگی در انجام همزمان چند مسئولیت این امر رو به تاخیر می‌اندازیم! من و همسرم در تمام این مدت کنایه و طعنه‌های عزیزانمون رو به جان می‌خریدیم.😓 بارها بغضم رو قورت دادم و اشکم رو در چشم خشکاندم،🥺 وقتی عزیزانم به خاطر ندونستن اصل ماجرا، من رو نصیحت می‌کردن که دیر میشه ها... نمیخوای بری پیش فلان دکتر... اما من به دلیل مشکلات مختلف خانوادگی و شخصی که هر کدوم از خانواده‌ها درگیرش بودن، ترجیح دادم که دردی به دردهاشون اضافه نکنم و فکر و خیال این ابتلا متعلق به خودم باشه و با کسی سهیم نشم.🤐😓 دوستان خوب و دلسوزی هم داشتم که هم درد بودیم و از مشورت، همدلی و راهکارهای خوبشون استفاده می‌کردم👌🏻 تمام اشک‌هایی که در خلوت ریختم و بغض‌هایی که قورت دادم، تبدیل شد به اشک شوق شنیدن خبر بارداری در وقت سحر ماه مبارک رمضان.💫✨❤️😍 سحری که قرائت آخرین بند از استغفار ۷۰ بندی امیرالمؤمنین (علیه السلام) رو با همسرم به پایان رسوندیم😌 و بعدش خدا مژده و خبر شیرین پدر و مادری رو به ما داد.😍 حالا دخترم یک سالشه...👶🏻 بارها به این فکر کردم اگر تاخیر و محرومیت چهار ساله از نعمت فرزنددار شدن و حرف و حدیث دیگران رو تحمل نکرده بودم، قطعاً خیلی ناسپاس‌تر بودم به نعمت شیرین مادری.💗 و شاید منِ بچه درسخون و سوگلی اساتید، دیگه اولویت اولم خانواده و مادری نبود. الان، با خیال راحت نکاتی رو که در دروس تربیتی یاد گرفتم، سعی می‌کنم برای دخترم پیاده کنم. حتی اگه بهای اون، شرمندگی و خجالت از تأخیر پایان‌نامه، در برابر اساتیدی باشه که همون درس‌ها رو یادم دادند.👩🏻‍🎓🙃 حداقل تا دوسال اول که بچه شیرخواره، نیاز و وابستگی جسمی و روحیش به مادر بیشتر از دیگرانه و مادر بهتر از هرکسی میتونه نیازش رو تشخیص بده و رفع کنه.🤱🏻 برای همین دوست دارم در دسترس کوچولوی خودم باشم، دوری خیلی طولانی نداشته باشم و احساس امنیت و آرامش به کودکم ببخشم💞 سپاسگزارم از تمام عزیزانی که با تصویب قوانین جوانی جمعیت، پشت ما مادران دانشجو و شاغل رو به قوانین حمایتی گرم کردند تا با آرامش خاطر، هم به خانواده و بچه‌داری برسیم و هم به مسئولیت‌های اجتماعی...🌹 پ.ن: انس با استغفار ۷۰‌ بندی امیرالمؤمنین (علیه السلام) توصیه اخلاقی برخی اساتید اخلاق برای زوج‌هایی است که از نعمت فرزند محروم‌اند.💔 فایل پی‌دی‌اف این استغفار، ضمیمه شده.😇 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif