«تفریح بیبچهای که خیلی بهش نیاز داشتم.»
#پ_شکوری
(مامان
#عباس ۶،
#فاطمه ۴.۵ و
#زینب ۱.۵ ساله)
دو هفتهای میشه که مامان و بابام از مشهد اومدن خونهمون، تهران. و خداروشکر من توی همین مدت به کلی کار و برنامهٔ عقب موندهم رسیدم.😍
بیناییسنجی بچهها و گرفتن عینک برای عباس، ویزیت دکتر متخصص برای سرفههای فاطمه، کارهای دندون پزشکی خودم و...
همین انجام کارهای عقب موندهای که همیشه روی ذهنم سنگینی میکرد، حس خیلی خوبی بهم میده.
و از همه مهمتر اینکه با حضور مامان و بابام، اوقات فراغت بیشتری دارم و میتونم به تفریح فکر کنم.😁
البته قبلاً هم تفریحهایی در حد بخور و نمیر🤪 داشتم. مثلاً همسرم به جای ۸ شب، یکی دو روز در هفته ۷ شب میاومدن خونه و بچهها رو یک ساعتی نگه میداشتن و من یه سر تا پارک سر کوچه و کتابفروشی میرفتم و نفسی تازه میکردم.
توی این دو هفته که تونستم به تفریحات بدون بچهها فکر کنم، تازه فهمیدم که با بحران تفریح مواجهم!🤦🏻♀️
یعنی دقیقاً نمیدونم از چه کاری بیشتر لذت میبرم و این زمان محدود تنها و بیبچه بودنم رو صرف چه تفریحی کنم برام بهتره.🙃
چند باری طبق معمول رفتم سراغ راستهٔ کتابفروشیهای خیابون انقلاب و کتابگردی با خیال راحت و بدون محدودیت زمانی.🤓
البته چون کتابِ نخونده زیاد دارم، چند وقتیه که سعی میکنم کتاب جدیدی نگیرم و کتابگردیم در حد دیدن کتابها و عکس گرفتن از کتابهای تازه چاپ شده ست و معمولاً بدون خرید، برمیگردم و خیلی لذت خاصی نمیبرم!
چند روز پیش بعد از یک سال و نیم، رفتم پارک بانوان، برای اسکیت سواری!
اینم جالب و لذت بخش بود.
فقط از قضا همون روز هوا سرد و باد و بارونی بود و خیلی نتونستم بمونم و زود برگشتم.😬
اما جذابترین تفریحم که فکر نمیکردم اینقدر برام لذت بخش باشه و خیلی وقت بود تجربهش نکرده بودم، زیارت گلزار شهدای بهشت زهرا بود.😍
چقدر دلم برای فضای معنوی گلزار و برای تک تک شهدایی که میشناختمشون، تنگ شده بود و چقدر یادم نبود که به این تفریح نیاز دارم.🥺
آرمان علی وردی، علی بلورچی، سید حسن کریمیان، علی صیاد شیرازی، منصور ستاری، سید مرتضی آوینی، روح الله قربانی، غلامرضا رضایی، محسن وزوایی، محمد بروجردی، مصطفی چمران، حسن باقری، علی خلیلی، حسن طهرانی مقدم، عبدالحمید دیالمه، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و سید محمد حسینی بهشتی...
همین نفس کشیدن توی فضای معنوی این بهشت زمینی کلی حال خوب برام داشت.
و بهم انرژی داد برای مادر بودن،
به امید روزی که تک تک این شهدا دست بچههامونو بگیرن و به سمت مسیر مستقیم خودشون هدایت کنن و همون طوری که توی دنیا از زیارت مزارشون لذت بردیم، توی آخرت هم از همنشینی و دیدارشون بهرهمند بشیم.
یه تابلوی رومیزی عکس آرمان عزیز رو هم یادگاری گرفتم و آوردم گذاشتم جلوی چشمم که یادم نره چقدر به این تفریح محتاجم و هر چند وقت یک بار باید تجدیدش کنم.🥰
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif