«نیمه‌شعبان، مجانی، بریم کربلا...» (مامان ۱۳ساله، ۷ساله، و ۲.۵ ماهه) خیلی وقت بود که به فرزند سوم فکر می‌کردیم.😊 وقتی هم که شنیدیم رهبرمون مجدداً تاکید کردن برای فرزندآوری، تصمیممون جدی‌تر شد و از خدا خواستیم هروقت به صلاحه روزی‌مون بشه.❤️ از همون موقع همه‌ش تو فکر اربعین و پیاده‌روی بودم و با خودم می‌گفتم اگه باردار بشم، امسال دیگه نمی‌تونم برم پیاده‌روی.😢 هر سال با همسرم و دو تا پسرا می‌رفتیم و من نگران بودم که قسمتم نشه! مرتب به همسرم اصرار می‌کردم تا فرصت هست یک‌بار دیگه مشرف بشیم.😍 ایشون هم می‌گفتن شرایطش نیست و نمی‌شه. ولی من باز اصرار می‌کردم و حتی گفتم حاضرم پول وامی که گرفته‌ام رو برای این سفر خرج کنم.😕😉 ولی متاسفانه جور نشد... تا اینکه... صبح روزی که متوجه شدم باردارم، همسرم تماس گرفتن و گفتن دوستشون که مدیر کاروان حج و زیارت هستن، دعوتمون کردن که با کاروانشون بریم کربلا برای زیارت، اونم نیمه شعبان و برای یک نفر مجانی، اونم هوایی با کاروان و هتل و.‌‌‌‌‌‌..🤗🙈😍 من که اصلاً باورم نمی‌شد و اشکم سرازیر شده بود، به همسرم گفتم پول وام هم که برای من هست، پس با هم می‌ریم.☺️ دو تا پسرها رو هم می‌ذاریم پیش مامانم.😁 با اینکه همسرم به خاطر شرایط من، دو دل بودن ولی توکل کردیم و گفتیم ان‌شاءالله طوری نمی‌شه، امام حسین (علیه‌السلام) دعوتمون کردن و این بچه رزقشو با خودش آورده.😍😍 بالاخره ما هم راهی شدیم به سمت کربلا و یک شب نیمه‌شعبان رؤیایی با کوچولوی تو راهی و بین‌الحرمین داشتیم😭😭 و چه سفر خوب و به یاد موندنی‌ای بود.🥰 تازه شگفتانه وقتی بود که برگشتیم و بنده رفتم سونوگرافی و گفتن دوقلو داری!! من و همسرم از فرط شادی سر از پا نمی‌شناختیم.😂 و از همون موقع دوقلوها شدن زائران حسینی و همه می‌گفتن چه رزق و روزی‌ای این دو تا ووروجک داشتن که هنوز نیومده! اینطوری دعوت شدن کربلا.😍 الان هر وقت دوقلوهام رو می‌بینم، یاد کربلا می‌افتم که چطور این بچه‌ها رزق و برات کربلای ما رو آوردن و خیلی خدا رو شکر می‌کنم.😭🥰 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif