روز چهارشنبه 16 آبان ماه مادرها یک به یک با گل پسر و گل دخترهاشون می‌رسیدند میزبان با کمال خوشرویی از میهمانان احوالپرسی میکرد🥰 و تبریک گویی سالروز تولد حضرت زینب س ورد زبانشان شد🌹، بعد یه چای لبسوز با فنجون های سفید طلایی نوش جان کردیم☺️ و گپ و گفتگو میان مامان ها و بچه ها جاری بود👩‍🦰👧👩👶👦 تا اینکه به یک آن همگی سکوت محض اختیار کردیم تا صوتی که دوست عزیزمون آماده کرده بود رو بشنویم 🦻 صدای نم نم بارون به همراه رعد و برق 🌧⛈و مادری که در حال گذران زندگی روتین خود با کودکانش بود و ناگهان صدای توپ و موشک 🚀به گوش شنیده میشد و تمام😢 هر یک از مادران با همزاد پنداری خود را در آن موقعیت قرار میداد 👀 یکی می‌گفت یاد کودکان لبنان فلسطین جنگ ایران و عراق در ذهنم تداعی شد 🇰🇼🇮🇷 و یکی باعث شد قدر امنیت شهر و کشور خود را بیشتر از قبل بداند و مادری از اینکه چرا بدنیا آمده ایم در این جهان هستی به فکر فرو رود و... و دیگری باعث شد با چهره ای نگران از خود بپرسد بچه های این مادر که یکی در کلاس درس و یکی در منزل مانده بود و خودش در بین راه😭. سپس مادران در حال تبادل اطلاعات فرزند پروری خود و پذیرایی میزبان شدند تا اینکه رسیدیم به قسمت پر هیجان بازی🥳🥰 مادر فرزندی با بستن چشم کودکان مادران جابجا میشدند و تغییر ظاهر میدادند تا کودکشان مادر خود را از طریق حس لامسه پیدا کند بچه ها از میزان شوق که کی نوبتشان میشود صبرشان نبود😅 و در آخر یک بازی توپ بازی بین مادر و کودک برای گرفتن توپ که با بطری طراحی شده بود شکل گرفت و در نهایت یک به یک راهی منازل خود شدند🚙🚗 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡